آزادی از غم
مردی چهل و سه ساله هستم. دو فرزند دارم. در خانوادهای مسلمان و نسبتاً مرفه بهدنیا آمدم. گرچه همه چیز داشتم، اما هیچ وقت احساس شادی نمیکردم و زندگیام پر از غم و اندوه بود. پس شروع کردم به جستجوی حقیقت.
…
مردی چهل و سه ساله هستم. دو فرزند دارم. در خانوادهای مسلمان و نسبتاً مرفه بهدنیا آمدم. گرچه همه چیز داشتم، اما هیچ وقت احساس شادی نمیکردم و زندگیام پر از غم و اندوه بود. پس شروع کردم به جستجوی حقیقت.
…
اسمم پریساست. در خانوادهای مرفه بزرگ شدهام. هرچی میخواستم در دسترسم بود. خانوادهام هم آزادی زیادی به من داده بودن و محدودیتی نداشتم. شاید همین رفاه و آزادی بود که باعث شد این بلا سرم بیاد. رابطهام با قاسم رو میگم.
…
من دختری ۲۴ ساله هستم. در خانوادهای مرفه به دنیا اومدم. یادم نمیاد در عمرم چیزی از والدینم خواسته باشم و برام مهیا نکرده باشن. فقط کافی بود اراده میکردم و همه چیز برام فراهم بود.
…
دختری هستم ۲۲ ساله. اسیر سیگارم. در جامعهای که من در اون زندگی میکنم، مردم فکر میکنن سیگار کشیدن مال مردهاست. اما من روزی یه پاکت سیگار میکشم.
…