آزادی از اعتیاد
جوانی هستم ۲۰ ساله، اما وقتی مردم به چهرهام نگاه میکنن، فکر میکنن ده سال مسنتر از این هستم. سالها اعتیاد و زندان چهرهام رو شکسته کرده.
…
جوانی هستم ۲۰ ساله، اما وقتی مردم به چهرهام نگاه میکنن، فکر میکنن ده سال مسنتر از این هستم. سالها اعتیاد و زندان چهرهام رو شکسته کرده.
…
۱۶ سالم بود که دور از چشم پدر و مادرم، با پسر جوونی به اسم امید آشنا شدم. دوستی ما با یه نامۀ ساده شروع شد که امید جلوی پام انداخته بود.
…
دختری هستم در سنین جوانی. از وقتی که بهخاطر دارم، مادرم شبها برام قصهای تعریف میکرد. میگفت: “شازده خانم کوچولويی مینشست جلوی آینه و از اون میپرسید: آینه، تو بگو! از من زیباتر هم تو دنیا هست؟
…
دور و بَرِ شقایق پر از کتابهای فالگیری و طالعبینی و کفبینی بود. چند سالی بود که تو خط این جور چیزها رفته بود.
…