رادیو مژده

حکایت زندگی من

خداوند کمبود درونی مرا پر ساخت!

من در يک خانواده غيرمسيحی بدنيا آمدم و دارای يک خواهر و يک برادر هستم. پدرم بعلت اختلافات زناشويی، بدون طلاق دادن مادرم، با زن ديگری که هشت بچه داشت ازدواج کرد. من نه ساله بودم وقتی که مادرم فوت کرد. بعد از ازدواج برادر و خواهر بزرگترم، بسيار تنها شدم و چيزی تنهايی مرا برطرف نمی‌کرد.

به مرد جديدی تبديل شدم!

شخصی حکايت مسيحی شدن خود را اينطور شرح داده است: جمله‌ای از کتاب مقدس، زندگی مرا کاملاً دگرگون کرد. اجازه بدهيد برگردم به سالها پيش، به روز­هائی که عمرم را بخاطر انجام کار­های خلاف قانون در زندانهای کثيف سپری می‌کردم.

خداوند بوسيله آن تصوير جواب سؤالهايم را داد!

يک خانم مسيحی شرح داده است که چگونه خداوند در بدترين شرايط روحی و جسمی او، بعد از يک حادثه ناگوار، از طريق يک تصوير با قلب او سخن گفته و اميد و آرامشی عجيب برای ادامه زندگی به او بخشيده است. شهادت ايشان از اينقرار می‌باشد: