رادیو مژده

شواهد مسیحیت و رأی دادگاه – مقدمه

در این مجموعه از مقالات، مباحثی را ارائه خواهیم داد، تحت عنوان “شواهد مسیحیت و رأی دادگاه”. این مباحث از کتابی به همین نام گرفته شده که به قلم نویسندۀ مشهور معاصر، جاش مَک‌داوِل (Josh MacDowell) می‌باشد. این یکی از معروف‌ترین کتاب‌های مسیحی در روزگار ما است. ما آن را به‌طور خلاصه و به زبانی ساده ارائه می‌دهیم.

هدف این مقالات، اثبات حقانیت و اعتبار ایمان و اعتقادات مسیحی است. در علم الاهیات مسیحی، این رشته را “دفاعیات” می‌نامند. در این مباحث، مدارک علمی و منطقی برای اثبات مسیحیت ارائه می‌شوند. در واقع، به‌هنگام خواندن این مقالات، گویی در دادگاهی قرار می‌گیریم که در آن، دادستان اتهاماتی بر مسیحیت وارد می‌سازد و وکیل مدافع، شواهدی برای اثبات حقانیت مسیحیت ارائه می‌دهد. در آخر، خواننده می‌تواند رأی خود را در این خصوص صادر کند. ما می‌خواهیم در دادگاه از مسیحیت دفاع کنیم و برای این منظور، شواهد علمی و منطقی لازم را به دادگاه عرضه می‌نماییم. رأی نهایی را خواننده باید صادر کند.

در کتاب عهدجدید نیز، یعنی همان انجیل‌ها و رسالاتِ رسولان مسیح، پولس رسول از ایمان و رسالت مسیحی خود دفاع کرده است. او در کتاب اعمال رسولان که خدمات وی را ثبت کرده، به همکیشان یهودی خود چنین می‌فرماید: “ای برادران و ای پدران، به دفاعيۀ من که اکنون به عرضتان می‌رسانم، گوش فرا دهید.” (کتاب اعمال رسولان ۲۲: ‏۱). او در دفاع از ایمان خود، مطالبی را برای ایشان بیان فرمود. همچنین، به مسیحیان شهر قـُرِنتـُس، واقع در یونان امروزی، که در میان ایشان، عده‌ای به رسول بودن او شک داشتند و او را مورد قضاوتی بی‌رحمانه قرار می‌دادند، چنین می‌فرماید: “من در برابر آنان که دربارۀ من به قضاوت می‌نشینند، این‌چنین از خود دفاع می‌کنم.” (رسالۀ اول به قرنتیان ۹: ‏۳). یوحنای رسول نیز برای دفاع از ایمان و اعتقادات مسیحی، بیان می‌دارد که خودش و سایر رسولان، با مسیح بوده‌اند و تجربه‌ای دست اول از او به دست آورده‌اند و شاهد عینی زندگی، مرگ و زنده شدن او بوده‌اند؛ می‌فرماید: “در باب آنچه از آغاز بود و ما آن را شنیده و با چشمان خود دیده‌ایم، آنچه بدان نگریستیم و با دستهای خود لمس کردیم، یعنی کلام حیات، حیات ظاهر شد؛ ما آن را دیده‌ایم و بر آن شهادت می‌دهیم. ما حیات جاویدان را به شما اعلام می‌کنیم، که با پدر بود و بر ما ظاهر شد. ما آنچه را دیده‌ و شنیده‌ایم به شما نیز اعلام می‌کنیم تا شما نیز با ما رفاقت داشته باشید؛ رفاقت ما با پدر و با پسرش عیسی مسیح است.” (رسالۀ اول یوحنا ۱: ‌‏۱-‏۳). پطرس رسول نیز برای اثبات ایمان مسیحی، به تجربه‌ای پرشکوه اشاره می‌کند، یعنی به تجربۀ دگرگونی سيمای مسيح. او و دو نفر دیگر از شاگردان مسیح، با وی بر فراز کوهی برآمدند و مسیح به‌هنگام دعا، ناگهان نمای چهره‌اش تغییر ‌کرد و جامه‌اش از سفیدی، چشم را خیره می‌کرد. پطرس رسول در این باره چنین می‌فرماید: “زیرا آنگاه که ظهور پرقدرتِ خداوندمان عیسی مسیح را به شما اعلام می‌کردیم، از پی افسانه‌هایی که زیرکانه ابداع شده باشند نرفته بودیم، بلکه کبریای او را به چشم دیده بودیم. زيرا از خدای پدر، جلال و اکرام یافت و سروشی از جلال کبریایی به او در رسید که، این است پسر محبوبم که از او خشنودم. ما خود بر آن کوه مقدّس با او بودیم و آن سروش آسمانی را به گوش شنیدیم.” (رسالۀ دوم پطرس ۱: ‏۱۶-‏۱۸).

بزرگان ادیان مختلف تعالیمی داده‌اند و کتابی نوشته‌اند که می‌گفتند از سوی خدا بوده است. اما مسیحیت چنین نیست. مسیح خودْ کتابی ننوشت. اما در حضور رسولان و انبوهی از مردم، معجزات و کارهای خارق‌العاده‌ای انجام داد که ایشان را متقاعد ساخت که او همان مسیحِ موعودِ انبیای یهود و پسر خدا است. ایشان نیز آنچه را که با چشمان خود دیده بودند و با گوشهای خود شنیده بودند، ثبت کردند و کتابی پدید آوردند که عهدجدید نامیده می‌شود. ایمان مسیحی بر پایۀ شواهد و مدارک معتبر بنا شده، حتی اگر اینها به اموری خارق‌العاده اشاره کنند.

انسان همواره دچار غرور ذهنی و عقلانی بوده است. این غرور را ما نمی‌توانیم برطرف کنیم. اما برای آنانی که ذهنی کاوشگر دارند، باید پاسخی مطلوب ارائه دهیم. و این، همانا هدف این مجموعه از مقالات است. ما می‌کوشیم برای آنانی که صادقانه در پی دلایلی در مورد حقانیت مسیحیت هستند، پاسخی قانع‌کننده ارائه کنیم.

مسیحیت ایمانی است مبتنی بر واقعیت‌های تاریخی و منطقی. لوقا برای نگارش انجیل خود و کتاب اعمال رسولان، به‌دنبال واقعیت‌ها بود. او دست به تحقیق زد تا همۀ امور مربوط به مسیح و رسولان را بر اساس واقعیت‌های تاریخی به نگارش درآورد. به همین منظور، در آغاز کتاب اول خود، یعنی انجیل لوقا، خطاب به مخاطب خود چنین نوشته است: “از آنجا که بسیاری دست به تألیف حکایت اموری زده‌اند که نزد ما به انجام رسیده است، درست همان‌گونه که آنان که از آغاز شاهدان عینی و خادمان کلام بودند به ما سپردند، من نیز که همه چیز را از آغاز به‌دقـّت بررسی کرده‌ام، مصلحت چنان دیدم که آنها را به شکلی منظم برای شما، عالیجناب تِئوفیلوس، بنگارم، تا از درستی آنچه آموخته‌اید، یقین پیدا کنید.” (انجیل لوقا ۱: ‏۱-‏۴). بله، لوقا “همه چیز را از آغاز به‌دقـّت بررسی کرده” بود تا مطالب خود را بر اساس واقعیت‌ها بنویسد. هدف او این بود که مخاطبش، عالیجناب تئوفیلوس، از درستی آنچه آموخته بود، یقین بیابد. امروزه هستند بسیاری که مایلند ایمان بیاورند، اما در اثر شک‌های به‌جا و جستجوی واقعیت، کمی در تردید هستند. هدف ما این است که این تردیدها را برطرف نماییم و ثابت کنیم که مسیحیت دینی مبتنی بر اوهام و ادعاهای شخصی نیست، بلکه بر پایۀ واقعیت‌های تاریخی و منطقی بنا شده است. در این مجموعه از مقالات، این واقعیت‌های تاریخی و منطقی را ارائه خواهیم داد. این واقعیت‌ها وسیله‌ای خواهند بود در دست روح‌القدس تا شخص را به‌سوی ایمان نجات‌بخش هدایت فرماید.

خدا هیچ‌گاه از انسان نمی‌خواهد که کورکورانه ایمان بیاورد. پولس رسول می‌فرماید: “همه چیز را بیازمایید؛ آنچه را نیکوست، به‌ چنگ بگیرید.” (رسالۀ اول به تسالونیکیان ۵: ‏۲۱). این کارِ درستی است که دست به تحقیق بزنیم. حتی آنانی که از روی احساس مثبت خود به مسیح ایمان آورده‌اند، در دوره‌هایی از زندگی روحانی خود نیاز خواهند داشت که در مورد اعتقادات خود یقین حاصل کنند، همان یقینی که لوقا می‌کوشید در مخاطب خود پدید آورد. برای مثال، شاگردان مسیح شهادت دادند که مسیح پس از مرگش زنده شد. از کجا بدانیم که شهادت آنان درست است؟ آیا راهی برای اثبات آن وجود دارد؟ آیا می‌توان در دادگاه، شواهدی قوی و محکمه‌پسند در این زمینه ارائه داد؟ اگر بتوانیم ثابت کنیم که مسیح عملاً زنده شد و رستاخیز کرد، آنگاه بسیاری از نکات مربوط به ایمان مسیحی نیز خود به خود، ثابت خواهند شد. برای مثال، اگر ثابت شود که مسیح طبق پیشگویی خود، در روز سوم پس از مرگش، جسماً زنده شد، ثابت خواهد شد که بقیۀ ادعاهای او نیز درست بوده است، مثلاً این ادعا که او پسر خدا است و روزی باز خواهد گشت تا زندگان و مردگان را داوری کند.

اما وقتی واقعیت‌ها ارائه می‌شوند، باید با آنها صادق بود. باید تعصبات را کنار گذاشت و با صداقت، آنها را مورد بررسی قرار داد. شخص دانایی گفته است: “برای آنانی که ایمان ندارند، هیچ دلیل و مدرکی کافی نیست؛ برای آنانی که ایمان دارند، هیچ دلیل و مدرکی لازم نیست!” این گفته، بسیار حکیمانه است. بسیاری هستند که مایلند ایمان بیاورند، اما به یک انگیزش نیاز دارند. واقعیت‌هایی که در این مقالات ارائه می‌شوند، انگیزش و نیروی محرکۀ لازم را فراهم می‌سازند تا این گروه از افراد، به ندای ملزم‌کنندۀ روح‌القدس پاسخ مثبت دهند، به این شرط که با واقعیت‌ها صادق باشیم و تعصبات را کنار بگذاریم.

بعضی می‌گویند که کتاب مقدس مسیحیان، افسانه است. مطالب آن را شاگردان مسیح ابداع کردند تا برای خود پیروانی گرد آورند. یکی از واقعیت‌های متقاعدکننده این است که وقتی انجیل‌ها نوشته می‌شدند، اکثر شاهدان عینی ماجراها هنوز زنده بودند. اگر رسولان مسیح افسانه‌هایی از خود ابداع کرده و نوشته بودند، همۀ آنان می‌توانستند بر دروغ بودن این مطالب شهادت دهند. برای مثال، در انجیل‌ها، بارها نام کسانی که به دست عیسی شفا یافته بودند، ذکر شده است، نظیر بارتیمائوس کور، پسر تیمائوس. چه لزومی داشت که نام آنان ذکر شود؟ علت این بود که رسولان مسیح می‌خواستند خوانندگان را تشویق کنند که خودشان بروند و از زبان شاهدان عینی، ماجرا را بشنوند. نمونۀ دیگر، ذکر نام “شمعون قیروانی، پدر اسکندر و روفـُس” است. شمعون همان شخصی بود که صلیب عیسی را به‌جای او تا جلجتا حمل کرد. چه ضرورتی داشت که نام او و پسرانش در انجیل ذکر شود؟ علت قطعاً این بود که خوانندگان انجیل مرقس با پسران او، یعنی اسکندر و روفس، آشنایی داشتند و می‌توانستند درستی ماجرا را از ایشان تحقیق کنند. اگر نویسندگان انجیل‌ها دروغ می‌گفتند یا حقیقت را تحریف می‌کردند، هزاران نفر از شاهدان عینی علیه آنان به‌پا می‌خاستند و حقیقت را بیان می‌کردند و نوشته‌های ایشان را تکذیب می‌نمودند. برای مثال، پولس رسول در خصوص زنده شدن مسیح و ظهور او بر پیروانش، چنین می‌فرماید: “و اینکه خود را بر کیفا (یعنی پطرس) ظاهر کرد و سپس بر آن دوازده تن. پس از آن، یک بار بر بیش از پانصد تن از برادران ظاهر شد که بسیاری از ایشان هنوز زنده‌اند، هرچند برخی خفته‌اند (یعنی مرده‌اند).” (رسالۀ اول به قرنتیان ۱۵: ‏۵-‏۶). در آن لحظه‌ای که پولس بر زنده شدن مسیح و ظهور او بر پیروانش شهادت می‌داد، به فرمودۀ خودش، “بسیاری از ایشان هنوز زنده‌اند”. بله، انجیل‌ها و رسالات رسولان زمانی نوشته می‌شدند که “بسیاری از ایشان هنوز زنده” بودند. هر نوع تحریفی در واقعیت‌ها باعث اعتراض شاهدان عینی می‌شد.

در ضمن، به‌هنگام تحقیق در مورد واقعیت‌ها، باید از هر نوع پیشداوری در خصوص امور فوق طبیعی اجتناب کنیم. منظور این است که بسیاری از مردم روزگار ما، نسبت به امور فوق طبیعی پیشداوری دارند و بدبین هستند. آنان نمی‌پذیرند که ممکن است خدا در امور طبیعی مداخله کند و امری فوق طبیعی انجام دهد. این گروه از افراد، باز شدن دریا در مقابل بنی‌اسرائیل یا معجزات عیسی را رد می‌کنند و به‌یکباره می‌گویند که چیزی فوق طبیعی در این جهان رخ نمی‌دهد. حال آنکه نه تنها در دوره‌های باستان، بلکه امروزه نیز اتفاقات فوق طبیعی رخ می‌دهند و مسیحیان در سراسر جهان شاهد آنها هستند. پس، به منظور تحقیق دربارۀ واقعیت‌های تاریخی و منطقی مسیحیت، باید این پیشداوری و بدبینی را کنار بگذاریم.

بعضی دیگر می‌گویند که حقیقت، امری است نسبی. یعنی آنچه من اعتقاد دارم، برای خودِ من به‌منزلۀ حقیقت است، اما نه الزاماً برای شخصی دیگر. یا مثلاً بعضی می‌گویند که رابطۀ جنسی خارج از ازدواج، برای بعضی گناه است و برای بعضی دیگر، در شرایط خاص ایشان، گناه به‌شمار نمی‌آید. به همین دلیل، برای این گروه از افراد، حقیقت، امری نسبی است. به نظر ایشان، همۀ راهها به خدا ختم می‌شوند و هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که فقط مذهب خودش، حقیقت مطلق را بیان می‌کند. به نظر ایشان، اگر کسی مذهب خود را حقیقت مطلق بداند، دچار تعصب است. در مقابل نظر این عده از مردم، ما این سؤال را مطرح می‌کنیم: “آیا اعتقاد به اینکه پایتخت ایران، شهر تهران است و نه شهر دیگری، تعصب است؟” آیا ایران می‌تواند پایتخت‌های مختلفی داشته باشد؟ آیا اعتقاد به پایتخت ایران نیز امری نسبی است؟ آیا دچار تعصب هستیم اگر بگوییم که پایتخت ایران، فقط شهر تهران است؟ به همین شکل، آیا هر دین و مذهبی منتهی به خدا می‌شود؟ آیا تعصب است بگوییم که مسیحیت تنها راه به‌سوی خدا است؟ آیا چنین امری نیز نسبی است؟

عده‌ای نیز می‌گویند که درک واقعیت، دشوار است. می‌گویند که ما با عقل خود، نمی‌توانیم واقعیت را درک کنیم. باید بگوییم که چنین گفته‌ای، فقط یک بهانه است. وقتی موضوع قیام یا زنده شدن مسیح را بررسی کنیم، مسائل منطقی‌ای مطرح خواهند شد که درک آنها مطلقاً دشوار نیست. کافی است در برخورد با واقعیت، صادق باشیم و تعصبات و پیشداوری‌ها را کنار بگذاریم. یا مثلاً وقتی دلایل مربوط به تحریف نشدن کتاب‌مقدس را مطرح می‌سازیم، کافی است که صادق باشیم و واقعیت‌های تاریخی و علمی را بپذیریم.

در خاتمه، شما را دعوت می‌کنیم در این مجموعه از مقالات، با دلی گشوده و ذهنی صادق، با شواهد و دلایل مربوط به اثبات حقانیت مسیحیت روبرو شوید. شما را دعوت می‌کنیم به‌عنوان هیأت منصفه، به ادعاهای دادستان و دلایل و مدارک وکیل مدافع گوش فرادهید و رأی نهایی را صادر کنید.