در مقالۀ اول، به این بحث پرداختیم که هدف خدا برای زندگی ما این است که از لحاظ روحانی رشد کنیم. گفتیم که مفهوم این رشدِ روحانی این است که هرچه بیشتر شبیه مسیح بشویم.
همچنین اشاره کردیم که ما نیز باید در این فرایند رشد سهیم باشیم و با مطالعۀ کلام خدا، دعا کردن، گوش کردن به موعظهها و تعالیم خادمین کلیسا یا خواندن آنها، و بالاخره با عزم راسخ برای اطاعت از مسیح، در این راستا قدم برداریم. در این مقاله، میخواهیم به این نکته بپردازیم که ما باید برای رشد خود، الگویی را مد نظر قرار دهیم. این الگو کسی نیست جز خداوندگارِ ما عیسی مسیح. ما باید رشد روحانی خود را با مسیح مقایسه کنیم.
ما باید برای سنجش و ارزیابی رشد روحانی خود، مقیاس و میزانی ملموس داشته باشیم. بسیاری از کودکان قد و قامت خود را روی دیوار ثبت میکنند تا ببینند در فواصل مشخص زمانی چقدر رشد کردهاند. ایشان معمولاً قد خود را با والدین خود مقایسه میکنند و میخواهند بدانند چه زمانی به قد پدر یا مادر خود میرسند. ما نیز برای سنجش و ارزیابی رشد روحانی خود، محکِ مشخصی داریم که باید رشد روحانی خود را با این محک بسنجیم. این محک یا الگو، همانا خداوندگارِ ما عیسی مسیح است. باز در اینجا لازم است به آیاتی مراجعه کنیم که در مقالۀ نخست، از فصل چهارم رسالۀ پولس به افسسیان نقل کردیم. این آیات را در مقالات بعدی نیز مورد اشاره قرار خواهیم داد، زیرا هدف و الگوی مشخصی برای رشد و بلوغ مسیحی به دست میدهند؛ میفرماید: “اوست که بخشید برخی را به عنوان رسول، برخی را به عنوان نبی، برخی را به عنوان مبشر، و برخی را به عنوان شبان و معلّم، تا مقدّسان را برای کار خدمت آماده سازند، برای بنای بدن مسیح، تا زمانی که همه به یگانگی ایمان و شناخت پسر خدا دست یابیم و بالغ شده، به بلندای کامل قامت مسیح برسیم.” (رساله به افسسیان ۴:۱۱-۱۳). این آیات بیان میکنند که مسیح خادمینی به جامعۀ مسیحی، یعنی همان کلیسا، بخشیده است. وظیفۀ این خادمین این است که مقدسان، یعنی ایمانداران را آماده سازند تا مسیح را خدمت کنند و این جامعۀ مسیحی را بنا کنند. وقتی چنین شد، همۀ ایمانداران به ایمان و شناختی کامل از عیسی مسیح دست خواهند یافت، و بهعلاوه، ایشان خواهند توانست “بالغ” شوند؛ و وقتی بالغ شدند، میتوانند به یک هدف برسند. این هدف همانا رسیدن “به بلندای کامل قامت مسیح” است. یعنی اینکه قد و قامتِ روحانی ما باید به اندازۀ قامت مسیح برسد. این است هدف از رشد ما. ما باید به اندازۀ قد و قامت مسیح رشد کنیم. ما باید شبیه مسیح بشویم. باید از نظر جسمانی، فکری، اجتماعی و روحانی همان گونه رشد کنیم که مسیح رشد کرد. در همین مقاله، در مورد این جنبه های رشد،توضیح خواهیم داد.
اما پیش از این که این توضیحات را ارائه دهیم، باید بگوییم که منظور از “بلندای کاملِ قامت مسیح” چیست. با توجه به کلماتِ یونانی که در متن اصلی کلام خدا بهکار رفته، اصطلاح “بلندای کامل قامت مسیح” یعنی آن انسانیتِ کاملی که مسیح به آن دست یافته بود؛ آن شخصیتِ کاملی که او به آن رسیده بود؛ یعنی شخصیتی کاملاً رشد یافته؛ یا به بیانی دقیقتر، آن کیفیتی که “از طریق رشد” به دست میآید. ما باید از طریق عبور از “فرایند تدریجی رشد” به این قامت برسیم، به “بلندای کامل قامت مسیح”. ما باید بهطور کامل، شبیه مسیح شویم. این هدفی است که کلام خدا برای ما تعیین کرده است، نه چیزی کمتر از آن.
پولس رسول در دنبالۀ گفتار خود چنین میفرماید: “آنگاه دیگر همچون کودکان نخواهیم بود تا در اثر امواج به هر سو پرتاب شویم و باد تعالیمگوناگون و مکر و حیلۀ آدمیان در نقشههایی که برای گمراهی میکشند، ما را به اینسو و آنسو براند. بلکه با بیان محبتآمیز حقیقت، از هر حیث تا به حداو که سر است، یعنی مسیح، رشد خواهیم کرد.” (رساله به افسسیان ۴:۱۴-۱۵). در این دو آیه، پولس رسول میفرماید که وقتی به بلندای کامل قامت مسیح برسیم، دیگر همچون کودکان نخواهیم بود. یکی از خصوصیات کودکان، سادگی ایشان است. کودک همه چیز را باور میکند و آسان میتوان او را فریب داد. کسانی نیز که در ایمان و شناخت مسیحْ کودک هستند، خیلی زود فریب میخورند. پولس میفرماید که “باد تعالیم گوناگون و مکر و حیلۀ آدمیان در نقشههایی که برای گمراهی میکشند”، ایشان را به هر سو خواهد راند. متأسفانه باید به این نکته اشاره کنيم که امروزه در غرب، تعالیم مختلفی در بارۀ مسیحیت داده میشود که مطابق با اصول درست انجیلِ مسیح نیستند. به این تعالیم نادرست، در مجموعهای دیگر اشاره کردهایم. برای مثال، عدهای هستند که تعلیم انجیل را رقیق و ساده میسازند. میگویند فقط در ذهن خود ایمان بیاور و به زبان خود اعتراف کن که عیسی، خداوندگار است و نجات خواهی یافت؛ به همین سادگی! اما این افراد، به معنایِ واقعی “ایمان آوردن” اشاره نمیکنند و نمیگویند که “ایمان” فقط جنبۀ ذهنی ندارد، بلکه جنبۀ “ارادی” نیز دارد. یعنی اینکه ما باید زندگی خود را به مسیح بسپاريم. یعنی اینکه او خداوندگار و ارباب و صاحب زندگی ما باشد و ما نیز شاگرد او باشیم. یعنی اینکه ارادۀ او را آگاهانه و با سختکوشی در زندگی خود بهجا آوریم. این است معنی ایمان! یا عدۀ دیگری میگویند که اگر به مسیح ایمانی راسخ داشته باشیم، حتماً از نظر مالی موفق خواهیم بود و در کار و شغل خود کامیاب شده، پول و ثروت خواهیم اندوخت و هیچگاه نیز بیمار نخواهیم شد. این عده عمداً این حقیقت را پنهان میسازند که راه مسیح، همانا راه صلیب است. مسیح به شاگردانش فرمود: “اگر کسی بخواهد مرا پیروی کند، باید خود را انکار کرده، هر روز صلیب خویش برگیرد و از پی من بیاید.” (انجیل لوقا ۹:۲۳). راه مسیح، راهی است بسیار دشوار. این گونه معلمان، تعلیم درست انجیل را تحریف میکنند و مردمان را گمراه میسازند. اما چه کسانی فریب ایشان را میخورند؟ آنانی که در ایمان و شناخت خداوندگار ما عیسی مسیح رشد نکردهاند، به بلوغ نرسیدهاند و به بلندای کامل قامت مسیح دست نیافتهاند. اگر در ایمان خود رشد کرده باشیم، یعنی اگر همان گونه که در مقالۀ نخست گفتیم، در مطالعۀ کتابمقدس ساعی باشیم و تعالیم و موعظات واعظین واقعی را گوش دهیم، دیگر همچون کودکانِ روحانی، از بادِهر تعلیم به هر سو رانده نمیشویم، بلکه با بیان محبتآمیز حقیقت، از هر حیث تا به حدّ او که سر است، یعنی مسیح، رشد خواهیم کرد (رساله به افسسیان ۴: ۱۴ و ۱۵). یعنی اینکه “حقیقت” را با محبت بیان خواهیم کرد، نه با مشاجره و منازعه. و به این صورت، از هر حیثی آنقدر رشد خواهیم کرد که به حدِ مسیح برسیم. این است هدف رشدِ روحانی ما،یعنی رسیدن به قد و قامت مسیح از هر نظر.
اما آیا واقعاً ما که اینچنین ناتوان و پُر از اشکالات مختلف هستیم، میتوانیم یک روز به “بلندای کامل قامت مسیح” برسیم؟ ممکن است بگویید که عیسی مسیح، پسر خدا بود، و به همین علت، از هر حیث کامل بود. در پاسخ باید به یک نکتۀ بسیار مهم اشاره بکنیم. عیسی مسیح، پسر خدا که از ازل در ذات خدا وجود داشت، وقتی به شکل انسان متولد شد، به فرمودۀ پولس رسول در رساله به فیلیپیان ۲:۷-۸، “خود را خالی کرد و ذات غلام پذیرفته، به شباهت آدمیان درآمد. و چون در سیمای بشری یافت شد، خود را خوار ساخت . . .”. نکتۀ مهم این است که اگر عیسی مسیح در دورۀ زندگی بشری خود، آنطور کامل بود و میتوانست آنگونه زندگی کند، به این دلیل بود که در مقام یک انسان، با سختکوشی و زهد و تقوا، پيوسته از پدر خود در آسمان اطاعت میکرد. او خود فرمود که “بهواسطۀ روح خدا دیوها را بیرون میکنم” (انجیل متی ۱۲:۲۸). کلام خدا در رساله به عبرانیان ۲:۱۰ بيان میکند که خدا، مسیح را از راه تحمل رنجْ کامل گردانید. و در جای دیگری از همین رساله میفرماید: “او در ایام زندگی خود بر زمین، با فریادهای بلند و اشکها به درگاه او که قادر به رهانیدنش از مرگ بود، دعا و استغاثه کرد و بهخاطر تسلیمش به خدا مستجاب شد. هرچند پسر بود، با رنجی که کشید اطاعت را آموخت. و چون کامل شد، همۀ آنان را که از او اطاعت میکنند، منشأ نجات ابدی گشت.” (عبرانیان ۵: ۷-۹). بله، طبق این آیات که نکاتِ بسیار عمیقی را تعلیم میدهند، عیسی مسیح در دورۀ زندگی بشری خود، از اختیارات و اقتدار الهی خود استفاده نمینمود. بلکه او از طریق تسلیم کامل به خدای پدر، با وسوسهها مقابله میکرد و بر روی صلیب، بهعنوان برۀ کاملاً پاک و بیعيب و بینقص خدا، تا به مرگ مطيع گرديد و کفارۀ گناه آدميان را داد. ما نیز میتوانيم از او الگو بگیریم، و با سپردن خود به خدا، و تحمل رنج، اطاعت را بیاموزیم. ما نیز میتوانیم خواستهها و امیال خود را تحت انضباط نگاهداریم، دعا کنیم، کلام خدا را مطالعه نماییم و در این راه زحمت بکشیم تا مراحل رشد را طی کنیم. بله، این امکان هست که روز به روز بیشتر به شباهت مسیح درآییم. رسیدن به “بلندای کامل قامت مسیح”، امری است ممکن.
حال به این نکته بپردازیم که از چه جنبههایی میتوانیم رشد کنیم. برای پاسخ به این سؤال، باید ببینیم آن الگوی عالی ما، عیسی مسیح، در چه جنبههایی رشد کرد تا ما نیز همان مسیر را بپیماییم. کلام خدا در مورد عیسای نوجوان چنین میفرماید: “و عیسی در قامت و حکمت، و در محبوبیت نزد خدا و مردم، ترقـّی میکرد.” (انجیل لوقا ۲:۵۲). طبق این آیه، عیسی از نظر قامت، یعنی بهلحاظ جسمانی رشد میکرد. او همچنین از نظر “حکمت” نیز رشد میکرد، یعنی در درک و فهم و از نظر فکری. سپس میفرماید که در “محبوبیت نزد خدا ترقّی میکرد”، یعنی از نظر روحانی و رابطهاش با خدا. باز در اینجا باید تکرار کنیم که او با اینکه پسر خدا بود، اما از آنجا که کاملاً انسان شده بود، میبایست همچون یک انسان با خدا ارتباط داشته باشد و در این زمینه رشد کند. و بالاخره میفرماید که او “در محبوبیت نزد مردم ترقی میکرد”، یعنی از لحاظ اجتماعی و در روابط خود با دیگران. پس ما نیز باید از نظر جسمی،از نظر فکری، و بهلحاظ روحانی و اجتماعی رشد کنیم. حال نکاتی کوتاه در این زمینه بیان خواهیم کرد.
ما در زمینۀ رشد جسمانی خود کاری نمیتوانیم انجام دهیم، چون این امر به ژنهای ارثی ما و به تغذیۀ ما مربوط میشود. اما نکتۀ مهمی که در کلام خدا در بارۀ جسم یا همان بدن ما تعلیم داده شده، این است که بدن ما، همین بدن فیزیکی ما، برای خدا بسیار ارزشمند است. بدن ما در واقع معبد روحالقدس است. پولس رسول میفرماید: “آیا نمیدانید که بدن شما معبد روحالقدس است که در شماست و آن را از خدا یافتهاید، و دیگر از آنِ خود نیستید؟ به بهایی گران خریده شدهاید، پس خدا را در بدن خود تجلیل کنید.” (رسالۀ اول به قرنتیان ۶:۱۹-۲۰). ما باید مراقب بدن خود باشیم و آن را در تندرستی و تقدس کامل نگاه داریم.
همچنین باید از نظر حکمت یا بهلحاظ فکری رشد کنیم. بعضیها از نظر فکری همچنان کودک باقی میمانند. پولس رسول میفرماید: “ای برادران، در درک و فهم کودک نباشید، بلکه در بدی کردن کودک باشید. برعکس، در درک و فهم بالغ باشید.” (رسالۀ اول به قرنتیان ۱۴:۲۰). همین رسول در جای دیگر در بارۀ فکر و ذهن میفرماید: “دیگر همشکل این عصر مشوید، بلکه با نو شدن ذهن خود دگرگون شوید. آنگاه قادر به تشخیص خواست خدا خواهید بود؛ خواست نیکو، پسندیده و کامل او.” (رساله به رومیان ۱۲:۲). یعقوبِ رسول نیز میفرماید: “اگر از شما کسی بیبهره از حکمت است، درخواست کند از خدایی که سخاوتمندانه و بدون ملامت به همه عطا میکند، و به وی عطا خواهد شد.” (رسالۀ یعقوب ۱:۵). مسیح در پاسخ به یکی از علمای یهود، فرمود که بزرگترین حکم تورات این است: “خداوندْ خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی فکر و با تمامی قوّت خود محبت نما.” (انجیل مرقس ۱۲:۳۰). رشد فکری،در کلام خدا اهمیت بسیار دارد.
جنبۀ دیگر از رشد ما، رشد در روابط اجتماعی ما است. اغراق نیست اگر بگوییم که یکی از مهمترین محکها برای سنجش و ارزیابی رشد روحانی ما، نحوۀ رفتار و روابط ما با دیگران است. رفتار ما با دیگران، نشانۀ بلوغ روحانی ما است. مسائلی چون حسادت، کینه، خودبزرگبینی، خودمحوری، تکبر، غرور، خودستایی، غیبت، بدگویی، تهمتزدن، لجبازی، بدجنسی و تفرقهجویی و دستهبازی، همگی نشانههای کودکیِ روحانی است. مسیح در موعظۀ بالای کوه، خلاصۀ تمام احکام خدا را چنین بیان فرمود: “پس با مردم همانگونه رفتار کنید که میخواهید با شما رفتار کنند. این است خلاصۀ تورات و نوشتههای انبیا.” (انجیل متی ۷:۱۲). و بالاخره، به رشد روحانی میرسیم که در مقالۀ ششم به تفصیل در بارۀ آن سخن خواهیم گفت.
در انتهای این مقاله، باید از خود بپرسیم که آیا مایلیم مسیح را الگوی خود قرار دهیم؟ آیا حاضریم مانند مسیح، با تحمل زحمات و رنجِ انکارِ نفـْس، رشد کنیم و به بلندای کامل قامت او برسیم؟ آیا میخواهیم از لحاظ بدن، فکر و روابط اجتماعی رشد کنیم؟ در این زمینهها فکر و دعا کنیم و عزم خود را جزم نماییم تا در مسیر رشد روحانی قدم برداریم. آمین.