اعتقاد در مورد مسیح: در بخش نخست این مجموعه که اختصاص به بررسی اعتقادات فرقۀ منحرف “شاهدان یَهُوَه” دارد، به تفصیل تاریخچۀ پیدایش این فرقه را بررسی کردیم. در این بخش، به بحث در بارۀ اعتقادات پیروان این فرقه در خصوص شخصیت و هویت مسیح خواهیم پرداخت.
با مطالعۀ کتابمقدس، بهروشنی پی میبریم که عیسی مسیح، وجودی ازلی و ابدی است، یعنی وجود او نه آغازی داشته و نه پایانی خواهد داشت. همچنین بسیار واضح مشاهده میکنیم که او وجودی الهی بود، یعنی اینکه ذات الهی دارد و با خدا همذات است. در این زمینه، هیچ شکی در انجیلها و رسالاتِ رسولان مسیح وجود ندارد. این همان چیزی است که ما مسیحیان آن را “تثلیث” مینامیم، یعنی اعتقاد به خدایی واحد که دارای سه شخص است. گرچه درک این مطلب نیاز دارد به اینکه روحالقدس چشم دل ما را باز کند، اما این چیزی است که در کتابمقدس مکشوف شده و مسیحیان از همان ابتدا به آن اعتقاد داشتند.
اما بنیانگذار فرقۀ انحرافی “شاهدان یهوه” در سال ۱۸۸۲، رسماً اعتقاد به تثلیث را رد کرد و مدعی شد که مسیح مخلوق است. ما در اینجا ترجیح میدهیم تعلیم رسمی شاهدان یهوه را از کتاب خودشان برای خوانندگان گرامی ترجمه کنیم. در کتاب رسمی این فرقه، به نام “کتابمقدس واقعاً چه تعلیم میدهد؟”، در بخش “عیسی کیست” چنین آمده: “کتابمقدس تعلیم میدهد که عیسی پیش از آمدن به زمین، در آسمان زندگی میکرد. میکاه پیشگویی کرد که مسیح موعود در بیتلحم بهدنیا خواهد آمد و اینکه سرچشمۀ او از زمانهای قدیم بوده است”. لازم به تذکر است که شاهدان یهوه، ترجمۀ خاصی از کتابمقدس تهیه کردهاند و در آن، بخشهایی را که به نفع خودشان نبوده، دستکاری کردهاند. برای مثال، در جملهای که از کتاب ایشان ترجمه کردیم، از کتاب میکاه ۵:۲ نقل قول شده، اما ایشان ترجمه کردهاند: “سرچشمۀ او از زمانهای قدیم بوده است”. در حالی که در ترجمۀ رسمی و قدیمی فارسی که دقیقاً مطابق با متن عبری است، همین آیه این گونه میفرماید: “طلوعهای او از قدیم و از ایام ازل بوده است”. توجه بفرمایید که میکاه نبی که حدود ۷۰۰ سال پیش از مسیح میزیست، میفرماید: “از ایام ازل”، و نه به قول شاهدان یهوه، “از زمانهای قدیم”.
در ادامۀ همین پاراگراف از کتابِ این فرقۀ انحرافی، چنین آمده: “عیسی بهعنوان یک مخلوق در آسمان، رابطۀ خاصی با یهوه داشت. عیسی ارزشمندترین پسر یهوه است، و برای این امر دلایل خوبی وجود دارد. او نخستزادۀ تمامی آفریدگان نامیده شده، زیرا او نخستین مخلوق خدا است”. همان گونه که ملاحظه میفرمایید، شاهدان یهوه خداوندگار ما عیسی مسیح را یک مخلوق میدانند که در زمانهایی بسیار دور، به دست یهوه آفریده شده است! آیهای که در کتاب شاهدان یهوه به آن اشاره شده، در رسالۀ پولس به کولسیان ۱:۱۵ آمده است که میفرماید: “او صورت خدای نادیده است، نخستزادۀ تمامی آفریدگان.” شاهدان یهوه به این نکته توجهی ندارند که اصطلاح “نخستزاده” در کتابمقدس برای خلق کردن بهکار نرفته، بلکه فقط و فقط بر مقام شخص دلالت دارد. امروز بهجای “نخستزاده”، از اصطلاح “پسر ارشد خانواده” استفاده میکنیم که صاحب اختیار خانه و خانواده بعد از پدر است و بعد از او بزرگ خانواده خواهد شد. وقتی پولس رسول میفرماید که عیسی “نخستزادۀ تمامی آفریدگان” است، اتفاقاً منظورش این است که عیسی مقامی متمایز و برتر از مخلوقات دارد و جزو آنها نیست. رهبران این فرقۀ انحرافی به دنبالۀ این آیه توجه نمیکنند. اکنون ما دقیقاً این آیه و آیۀ بعدی را از ترجمۀ رسمی فارسی نقل قول میکنیم که در آن، پولس رسول منظور خود را از “نخستزاده” بیان میکند. میفرماید: “او صورت خدای نادیده است، نخستزادۀ تمامی آفریدگان، زیرا که در او همه چیز آفریده شد، آنچه در آسمان و آنچه بر زمین است . . . همه بهوسیلۀ او و برای او آفریده شد”. توجه بفرمایید! پولس رسول میفرماید: “او . . . نخستزادۀ تمامی آفریدگان است، زیرا که در او همه چیز آفریده شد”. در اینجا، کلمۀ “زیرا” منظور پولس رسول را از اصطلاح “نخستزاده” تشریح میکند. منظور از “نخستزاده”، بر خلاف تصور شاهدان یهوه، این نیست که مسیح مخلوق است، بلکه بر عکس، نشان میدهد که او کسی است که از جانب خدای پدر، عامل آفرینش است و اینکه همه چیز برای او آفریده شد.
به این ترتیب، میبینیم که شاهدان یهوه نه تنها اعتقاد ندارند که عیسی ذات الهی دارد و با خدا همذات است، بلکه او را یک مخلوق میدانند. این نکته کاملاً بر خلاف مندرجات کتابمقدس است، هم عهدعتیق و هم عهدجدید. در عهدعتیق، در کتاب اشعیای نبی که ۷۰۰ سال پیش از مسیح میزیست، در فصل ۹، آیۀ ۶، چنین میفرماید: “زیرا که برای ما وَلَدی زاییده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود. و اسم او عجیب و مُشیر و خدای قدیر و پدرِ سرمدی و سَروَر سلامتی خوانده خواهد شد”. این آیه یک پیشگویی است در بارۀ خداوندگار ما عیسی مسیح و پر از مفهوم است. اولاً میفرماید که “اسم او عجیب” خواهد بود. از سایر قسمتهای کتابهای تورات و نوشتههای پیامبران یهود، یعنی همان عهدعتیق، میدانیم که فقط نام خدا “عجیب” خوانده میشود (ر.ک. داوران ۱۳:۱۸). او همچنین “مُشیر” نامیده شده، یعنی کسی که مشورت میدهد. و مهمتر از همه، او “خدای قدیر”، یعنی خدای قدرتمند نامیده شده است. آیا این شگفتانگيز نیست؟ اشعیا ۷۰۰ سال پیش از ولادت مسیح، تحت الهام روحالقدس، مسیح موعود را “خدای قدیر” میخواند. در ضمن، او “پدر سرمدی” خوانده شده است. “سرمدی” یعنی ازلی و ابدی. به این ترتیب، میبینیم که مسیح مخلوق نیست، بلکه همیشه در کنار خدا بوده و با او همذات است.
این موضوع، یعنی همذات بودنِ مسیح با خدای پدر، در عهدجدید بسیار آشکارتر بیان شده است. یوحنای رسول در انجیل خود، در ۱:۱ میفرماید: “در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود”. به این ترتیب، “کلمه” از ابتدا وجود داشته، از همان زمانی که خدا بوده. این “کلمه”، “نزد” خدا بود. پارهای از علمای مسیحی میگویند که لغتی که در یونانی برای “نزد” بهکار رفته، اشاره دارد به همذات بودن، یعنی اینکه “کلمه” با خدا همذات بوده است. و در آخر، آشکارا گفته میشود که این “کلمه”، “خدا” بود. هر چه که خدا بود، “کلمه” نیز همان بود. به همین دلیل است که مسیحیت از همان آغاز، مسیح و خدای پدر را همذات میدانسته، درست مانند یک پدر و فرزندش که هر دو ذاتی واحد دارند، یعنی ذات انسانی. ما انسانها وقتی چیزی را میسازیم، برای مثال کامپیوتر را، از مصالح مختلف استفاده میکنیم و آنچه ساخته میشود، با ما همذات نیست. اما وقتی فرزندی به دنيا میآوريم، او از ذات ما است. او به همان اندازه انسان است که ما هستیم. گرچه کوچک است، اما انسان بهشمار میآید. رابطۀ مسیح با خدای پدر نیز به همین شکل است. برای همین است که کتابمقدس میفرماید که عیسی پسر خدا است.
حال باز برمیگردیم به فرمایش یوحنا، در انجیل یوحنا ۱:۱. شاهدان یهوه این آیه را نیز تحریف کردهاند. ایشان در ترجمۀ مخصوص خودشان، این آیه را اینچنین ترجمه کردهاند: “در ابتدا کلمه بود، و کلمه نزد خدا بود، و کلمه یک خدایی بود”. در حالی که طبق متن اصلی یونانی، این بخش از آیه دقیقاً میفرماید: “و کلمه خدا بود”، بدون هیچ جایی برای تفسیر. متأسفانه شاهدان یهوه، حتی در متن کتابمقدس نیز دست بردهاند، و به این ترتیب، پیروان خود را گمراه میکنند.
همین یوحنای رسول، فرمایش مسیح را در ۱۰:۳۰ نقل کرده، میفرماید: “من و پدرْ یک هستیم”. چگونه یک مخلوق میتواند با خدا یکی باشد؟ باز میخوانیم که در شب آخر زندگی بشری عیسی، شاگرد او، فیلیپُس، به او چنین عرض میکند: “ای آقا، پدر را به ما نشان ده که ما را کافی است”. مسیح در جواب او میفرماید: “ای فیلیپس، در این مدت با شما بودهام، آیا مرا نشناختهای؟ کسی که مرا دید، پدر را دیده است” (یوحنا ۱۴:۸-۹). اما متأسفانه شاهدان یهوه به این آیات توجهی ندارند. عیسی عیناً ذات خدا است. او پسر خدا است و به زمین آمد تا خدایی را که نمیتوانیم ببینیم، به ما نشان دهد. برای شناخت خدای نادیده، راهی نیست جز شناختن عیسی مسیح. هر چه خدا بود، مسیح نیز همان بود.
در رساله به عبرانیان ۱:۳ در مورد مسیح چنین آمده: “که فروغ جلالش و خاتم جوهرش بوده”. به بیانی دیگر، اگر جلال و عظمت خدا را در نظر بگیریم، مسیحْ تابش و فروغ این جلال است. در ضمن، او “خاتم جوهر خدا است”. در تشریح این اصطلاح باید بدانیم که در قدیم، و امروز نیز در بعضی جاها، افراد یک انگشتری بر انگشت خود داشتند که از آن بهجای مُهر و امضای خود استفاده میکردند. این آیه در واقع میفرماید که مسیح اثری است که از این انگشتری بر روی کاغذ ثبت میشود. یعنی اینکه ذات یا جوهر خدا هر چه هست، مسیح مظهر آن است، عین آن است، تصویر قابل رؤیت خدا است.
پولس نیز در رساله به فیلیپیان ۲:۶-۷ در مورد مسیح چنین میفرماید: “چون در صورتِ خدا بود، با خدا برابر بودن را غنیمت نشمرد، لیکن خود را خالی کرده، صورتِ غلام را پذیرفت و در شباهتِ مردمان شد”. میفرماید که مسیح “در صورتِ خدا بود”. یعنی هر چه خدا بود، او نیز همان بود. اما مسیح “با خدا برابر بودن را غنیمت نشمرد”. یعنی با اینکه مسیح پیش از ولادتش از مریم باکره، “با خدا برابر بود”، اما این را غنیمت نشمرد، بلکه جلال خود را ترک کرد و مانند یک انسان به زمین آمد تا جانش را فدای گناهان ما بکند و ما را از اسارت گناه و عواقب ابدی آن نجات بدهد. بله، کلام خدا با صراحت میفرماید که مسیح از ازل دارای الوهيت و ذات الهی بود. او کاملاً همذات خدا و با خدا برابر بود.
در انجیل یوحنا ۱:۱۸ نیز در مورد خدا و مسیح چنین آمده است: “خدا را هرگز کسی ندیده است؛ پسر یگانهای که در آغوش پدر است، همان او را ظاهر کرد”. بله، خدای پدر را هیچ کس ندیده و نمیتواند دید. اما “پسر یگانۀ خدا” او را بر ما ظاهر کرد. عیسی، پسر یگانۀ خدا است. همان گونه که والدین جسمانی، فرزندی را از ذات خود تولید میکنند، پسر یگانۀ خدا نيز از ذات پدر آسمانی میباشد. خدای پدر، هیچ پسر دیگری در این معنا ندارد. این پسر، طبق فرمایش یوحنای رسول، “در آغوش پدر است”، یعنی همیشه در کنار و در برِ او است. به همین دلیل است که توانست با ظاهر شدن به شکل انسان، خدا را به ما بشناساند. ما با شناخت مسیح، خدا را میشناسیم.
به همین سبب است که پدران کلیسای اولیه، در سدۀ چهارم میلادی، بههنگام تدوین اعتقادنامۀ رسمی کلیسا، برای توصیف رابطۀ مسیح با خدای پدر، این گونه نوشتند: “من ایمان دارم به خداوند یکتا، عیسی مسیح، پسر یگانۀ خدا، مولود ازلیِ پدر. او خدا است از خدا، نور از نور، خدای راستین از خدای راستین که زاده شده و آفریده نشده است. همذات با پدر”. این اعتقادنامه که به اعتقادنامۀ “نیقیه” معروف است، از همان زمان، برای مبارزه با بدعتهایی نظیر بدعت شاهدان یهوه تهیه شد، و بر اساس کلام خدا، میگوید که مسیح “مولود ازلی پدر” است، نه مخلوق. به قول این اعتقادنامه، او “زاده شده و آفریده نشده است”. این اعتقادنامه که در سدۀ چهارم میلادی تهیه شد، برای مبارزه با یک کشیش بدعتگذار بود به نام “آریوس”. در همان زمان نیز آریوس تعلیم میداد که مسیحْ آفریدۀ خدا است. بنابراین، اعتقاد شاهدان یهوه تازگی ندارد. در طول تاریخ کلیسا نیز عدهای بودهاند که چنین تعالیمی میدادند.
بنابراین، باید بسیار مراقب باشیم که فریب چربزبانیهای این گروهها را نخوریم. اینها با آیههایی که از قبل انتخاب کردهاند، بهسراغ افراد میآیند و طوری آنها را بیان میکنند که اشخاصِ ناوارد را فریب میدهند. این اشخاص نیز که به کتابمقدس تسلطی ندارند، تصور میکنند که این آیاتْ تمامیت تعلیم کتابمقدس را بیان میکنند، البته با تفسیر نادرستی که ایشان از آنها ارائه میدهند. اما شاهدان یهوه نه فقط با زبانْ تعلیم کلام خدا را تحریف میکنند، بلکه در ترجمهای هم که تهیه کردهاند، آن را عملاً تحریف مینمایند. اگر با افرادی برخورد کردید که انکار میکنند مسیح همذات با خدا است، از آنان شدیداً پرهیز کنید. شاهدان یهوه ادعا میکنند که خدا بعد از نوزده قرن، تازه حقیقت را بر آنان آشکار کرده است. یعنی این که همۀ مسیحیان در تمام قرون و اعصار گمراه بودند، جز ایشان که اکنون کمی بیش از صد سال از پيدايششان میگذرد.