در درس قبلی دیدیم که عیسی مسيح به جهان آمد تا جانش را در راه بسیاری فدا سازد. این مطلب، سؤال دیگری را پدید میآورد که در این درس میخواهیم به آن پاسخ دهیم.
چرا فدیۀ مرگ لازم بود؟
دومین سؤالی که نیاز به پاسخ دارد این است که، چرا عیسی باید بخاطر نجات بشر میمرد؟ در اولین قسمت کتاب مقدس یعنی درکتاب پیدایش، فصل دوم، آیۀ ۷ نوشته شده است: “خداوند خدا پس آدم را از خاک زمین بسرشت و در بینی وی روح حیات دمید، و آدم موجودی زنده شد.” سپس میبینیم که خدا آدم را در باغ عدن گذاشت. باغ عدن به احتمال زیاد در عراق کنونی قرار داشته است. بعد در آیات ۱۶ و ۱۷ میخوانیم که خدا به آدم فرمانی داد. کلام خدا میفرماید: “و خداوند خدا آدم را امر فرموده، گفت، از همۀ درختان باغ بیممانعت بخور، اما از درخت معرفت نیک و بد زنهار نخوری، زیرا روزی که از آن خوردی، هرآینه خواهی مرد.”
مزد گناه ما انسانها
گناه آدم که در واقع بیاطاعتی از فرمان خدا بود به مرگ او منتهی شد، البته هم مرگ روحانی و هم مرگ جسمانی. وقتی آدم مرتکب گناه شد، آناً از لحاظ روحانی مرد و بعد نيز مرگ جسمانی به سراغش آمد. این بود نتیجۀ شوم گناه آدم، ابتدا مرگ روحانی و سپس مرگ جسمانی. مرگ، نابودی کامل یا پایان کامل هستی نیست بلکه مرگ عبارتست از جدايی. مرگ روحانی، جدايی از خداست و مرگ جسمانی، جدايی جان و روح از بدن میباشد. بعد از مرگ جسمانی، جان و روح به زیستن ادامه میدهند اما جدا از بدنی که سرانجام به خاک تبدیل میشود. وقتی آدم مرتکب گناه شد بلافاصله از خدا که سرچشمۀ حیات است جدا گردید. بر اساس کتاب مقدس، آدم بعد از گناه، خودش را از خدا پنهان کرد، و این انسان نبود که در جستجوی خدا بود، بلکه خدا در جستجوی انسان بود. در کتاب پیدایش فصل سوم، آیۀ ۹ میخوانیم: “و خداوند خدا آدم را ندا درداد و گفت، کجا هستی؟”. البته خدا میدانست که آدم کجا بود اما او میخواست آدم خودش اعتراف کند که کجاست، یعنی معترف بشود که بخاطر گناه جدا از خدا بسر میبرد. چون خدا منشاء حیات است، نتیجۀ جدايی از او مرگ است. گناه، آدم را از خدا جدا کرد و به همین علت او ابتدا از لحاظ روحانی و سپس از لحاظ جسمانی مرد. بعلاوه چون آدم سرکردۀ نژاد انسانی بود، وقتی او گناه کرد گناه به نژاد انسانی سرایت کرد و در نتیجه مرگ، تمام بشریت را دربر گرفت. کلام خدا میفرماید: “مزدی که گناه میدهد موت است،” (رسالۀ پولس به رومیان فصل ششم، آیۀ ۲۳). پس مرگ، بهعنوان مزد گناه شامل تمام بشریت گردیده است. باز در رسالۀ پولس به رومیان فصل پنجم، آیۀ ۱۲ میخوانیم: “گناه بهوسیلۀ یک انسان به جهان وارد شد و این گناه، مرگ را به همراه آورد. در نتیجه، چون همه گناه کردند مرگ همه را دربر گرفت.” حالا بهتر میتوانیم این واقعیت را درک کنیم که مرگ عیسی، به منظور پرداخت جریمۀ گناه بشر، ضروری بود.
خدا در عهد عتیق به قوم خود فرمود: “زیرا که جان جسد در خون است، و من آن را بر مذبح به شما دادهام تا برای جانهای شما کفاره کند، زیرا خون است که برای جان کفاره میکند. پس بنیاسرايیل را گفتهام، خون هیچ ذی جسد را مخورید، زیرا جان هر ذی جسد خون آن است، هر که آن را بخورد منقطع خواهد شد.” (لاویان فصل هفدهم، آیات ۱۱ و ۱۴). وقتی مسیح بر روی صلیب خونش ریخته شد و مرد، در واقع او جریمۀ گناه آدمیان را پرداخت کرد. در رساله به عبرانیان فصل نهم، آیۀ ۲۲ نوشته شده است: “بدون ریختن خون، آمرزش گناهان وجود ندارد”. پس اکنون متوجه شدیم که چرا عیسی بایستی خونش ریخته میشد و میمرد؟ او اینکار را کرد تا من و شما بتوانیم از تقصیر و مجازات و اسارت گناه آزاد شویم و زندگی جاوید بیابیم. در رسالۀ پولس به رومیان فصل ششم، آیۀ ۲۳ میخوانیم: “زیرا مزدی که گناه میدهد موت است، اما خدا به کسانی که با خداوند ما، مسیح عیسی متحد هستند، حیات جاودان میبخشد”.
عیسی داوطلبانه جان خود را داد
در انجیل یوحنا فصل دهم، آیات ۱۷ و ۱۸ میبینیم که عیسی فرمود: “پدرم مرا دوست دارد زیرا من جان خود را فدا میکنم تا آن را بار دیگر بازیابم. هیچکس جان مرا از من نمیگیرد، من به میل خود آن را فدا میکنم. اختیار دارم که آن را فدا سازم و اختیار دارم که آن را باز به دست آورم. پدر این دستور را به من داده است.” چون عیسی، خداوند بود اختیار داشت جانش را بخاطر گناهان ما فدا کند و بمیرد و اختیار داشت جانش را باز بدست بیاورد و زنده بشود. عیسی قبل از مرگ خود دربارۀ قیام پر شکوهی که قرار بود بعد از مرگ او واقع بشود صحبت کرد. بنابراین، عیسی نه از روی اجبار بلکه داوطلبانه جان خود را در راه ما داد و پس از مرگ دوباره زنده شد.
نتایج فدیۀ عیسی مسیح
سؤال ديگری که میخواهیم به آن پاسخ بدهیم این است که، نتایج فدیهای که عیسی مسیح داد چه هستند؟ در رسالۀ پولس به رومیان فصل پنجم، آیات ۱۸ و ۱۹ میخوانیم: “پس همانطور که یک گناه موجب محکومیت همۀ آدمیان شد، یک کار کاملاً نیک نیز، باعث تبرئه و حیات همه میباشد. و چنانکه بسیاری در نتیجۀ بیاطاعتی یک نفر، گناهکار گشتند، به همان طریق، بسیاری هم در نتیجۀ اطاعت یک نفر، کاملاً نیک محسوب خواهند شد.”
نیک محسوب شدن ایمانداران
یکی از نتایج فدیۀ عیسی مسیح، نیک محسوب شدن تمام ایمانداران است. انسان در نظر خدا گناهکار است و خدا بدون دلیل، یک فرد گناهکار را نیک محسوب نمیکند. اما بخاطر فدیهای که عیسی مسیح داد، خدا تمام کسانی را که به مسیح ایمان میآورند، نیک محسوب مینماید. قبلاً گفتیم که مرگ بعنوان مزد گناه شامل تمام بشریت گردیده است. انسان در اثر گناه از خدا که سرچشمۀ حیات است جدا شده و از لحاظ روحانی مرده است. وقتی عیسی بخاطر گناهان ما مرد خدا مرگ او را بعنوان جریمۀ گناه بشر پذیرفت. در نتیجه، کسی که به عیسی مسیح ایمان میآورد از لحاظ روحانی زنده میشود و با خدا رابطۀ قلبی و شخصی پیدا میکند. به این ترتیب فدیهای که عیسی مسیح داد این امکان را برای همه فراهم کرده که نیک محسوب بشوند و حیات بیابند. عیسی مسیح که پاک و مقدس بود و هیچ گناهی مرتکب نشد از طریق مرگ خود جریمۀ گناهان ما را پرداخت. چون مرگ او در راه گناه بشر بطور کامل خدا را خوشنود کرد، عیسی پس از مرگ دوباره زنده شد. کسی که به عیسی و موضوع مرگ و زنده شدن دوبارۀ او ایمان میآورد، تمام گناهانش برطرف میشود و در پیشگاه خدا کاملاً نیک محسوب خواهد شد. ضمناً چنین شخصی زندگی جاوید مییابد و ابدیت را با خدا میگذراند. در رسالۀ پولس رسول به رومیان فصل چهارم، آیۀ ۲۵ نوشته شده است که: “او (یعنی عیسی مسیح) بهخاطر گناهان ما تسلیم مرگ گردید (این اشاره به فدیهای است که عیسی پرداخت کرد) و زنده شد تا ما در پیشگاه خدا کاملاً نیک محسوب شویم” (این اشاره به نتیجۀ فدیۀ عیسی مسیح دارد). یکبار دیگر این موضوع را تکرار میکنیم که ایمان به عیسی مسیح که مرد و دوباره زنده شد، باعث میشود که ما کاملاً نیک محسوب بشویم.
صلح و آشتی با خدا
ایماندارِ به مسیح، علاوه بر اینکه عادل محسوب میشود و حیات مییابد از صلح و آشتی با خدا بهرهمند میگردد. در رسالۀ به رومیان فصل پنجم آیات ۱ و ۲ نوشته شده است: “بنابراین چون از راه ایمان در حضور خدا نیک شمرده شدهایم، از صلح با خدا که بوسیلۀ خداوند ما عیسی مسیح برقرار گردید، بهرهمند هستیم. بهوسیلۀ ایمان به مسیح، ما وارد فیض الهی شدهایم، فیضی که در آن پایداریم، . . .”. یقیناً هر جان مضطربی به صلح و آشتی با خدا نیاز دارد. کسی که میداند رابطۀ مسالمتآمیزی با خدا دارد، جانش در آرامش است. بخاطر فدیهای که عیسی مسیح داد ما ايمانداران به او از صلح و آشتی با خدا برخورداریم. کلام خدا میفرماید: “زیرا مسیح صلح و صفا را بین یهود و غیر یهود بوجود آورده و این دو را با هم متحد ساخته است. او با بدن جسمانی خود، دیواری که آنان را از هم جدا میکرد و دشمنان یکدیگر میساخت، در هم شکست. به این سبب بود که مسیح آمد و مژدۀ صلح را به شما که دور بودید و به آنانی که نزدیک بودند، اعلام کرد.” (رسالۀ پولس رسول به افسسیان فصل دوم، آیات ۱۴ و ۱۷).
خوانندۀ عزیز، در انجیل مرقس فصل دهم، آیۀ ۴۵ میبینیم که عیسی آمد تا به دیگران خدمت کند و جانش را در راه بسیاری فدا کند. و در انجیل یوحنا فصل دهم، آیۀ ۱۰ میبینیم که عیسی آمد تا آدمیان حیات یابند و آن را بطور کامل داشته باشند. اگر شما در گناه و مرگ روحانی بسر میبرید و از نعمت حیات برخوردار نشدهاید، لازم است که به سوی عیسی مسیح بازگشت کنید. او بهايی را که برای رهايی شما از گناه ضروری است تماماً پرداخت کرده و حالا کافی است که شما شخصاً و قلباً به گناه پشت کنید و به او روی بیاورید. در این صورت نیک محسوب میشوید، زندگی جاوید مییابید و رابطۀ مسالمتآمیزی با خدا پیدا میکنید. امیدواریم تکتک شما که اين درس را میخوانيد، عیسی مسیح خداوند را که جریمۀ گناهان شما را از طریق مرگ خود فراهم نموده است، دريافت کنيد و از برکاتی که در او یافت میشود برخوردار بشوید. آمین.
اين مقاله، از کتاب “تعاليم اساسی کتاب مقدس” گرفته شده است. برای مطالعۀ تمام قسمتهای اين کتاب، اينجا را کليک کنيد.