نُبويا، در زمان جنگ جهانی دوم در ژاپن زندگی میکرد. وقتی او پسربچهای بيش نبود، به خاطر ايمانش به مسيح دچار زحمت میشد. يکبار وقتی با جنازههای مردمی روبرو شد که در اثر بمباران هوايی کشته شده بودند، دچار ترس از مرگ شد. آيا او از بندِ اين ترس رهايی يافت؟