پسری ارث پدری را پیش از فوت پدرش مطالبه کرد و آن را در مسیر عیاشی بر باد داد. اما وقتی پسر دچار گرسنگی شد، به خود آمد و به خانه بازگشت. پدر، با محبتی بیشائبه، او را باز به پسری پذیرفت. خدا نیز با گناهکاران توبهکار چنین رفتار میکند.
قسمت اول
در اين مثل، پسری که با خودخواهی خانۀ پدرش را ترک میکند، تصويری از انسان گناهکار را به ما ارائه میدهد. اما پدری که با دلسوزی برای بازگشت پسرش چشمبراه است، تصويری از خدای مهربان را بر ما نمايان میسازد.
قسمت دوم
بعد از جدا شدن پسر از پدرش، او تمام دارايی خود را برباد میدهد و گرفتار وضعيت فلاکتباری میشود. اما خوشبختانه، پسر گمشده به خود میآيد و تصميم میگيرد که به خانۀ پدرش برگردد.
قسمت سوم
وقتی پدر پرمحبت، پسرش را در مسير بازگشت به خانه مشاهده مینمايد، شتابان به سويش میدود و با مهربانی او را میپذيرد.