رادیو مژده

تأثير کلام خدا

من ايمانداری نسبتاً قديمی‌ هستم و حدود سی و چهار سال پيش با عيسی مسيح حقيقی آشنا شدم. من کتاب انجيل را از قسمت متی، با يک کشيش ايرانی مطالعه ‌کردم و بتدريج مجذوب مسيح شدم چون مسيح شخصيت و سخنانی متفاوت با ديگران داشت.

هر‌قدر بيشتر در مطالعۀ زندگی عيسی پيش می‌رفتيم، بيشتر به او علاقمند می‌شدم، تا اينکه به فصل بيست و هفتم متی رسيديم. آنجا بود که متوجه شدم عيسی را به صليب کشيدند و او بر صليب کشته شد. من مثل يک بچه زار زار گريه می‌کردم، چون آنها با بيرحمی مسيح بی‌گناه را کشتند.

اما خوشبختانه مرگ مسيح بر صليب برای آمرزش گناهان ما، پايان زندگی او نبود. او بعد از مرگ بر صليب و تدفين، از مردگان قيام کرد و زنده است. بله، اين مسيحِ زنده بود که زندگی مرا عوض کرد و چقدر خوشحالم که او را می‌شناسم و او را پيروی می‌کنم.

يکی از تجربيات مهم زندگی مسيحی من اين است که هرچند سالها قبل مسيحی شدم، اما رشد چندانی در مسيح نداشتم. به کليسا می‌رفتم و مسيح را هم خدمت می‌کردم، اما از لحاظ روحانی بالغ و رشد‌ يافته نشده بودم. تا اينکه، تصميم گرفتم کتاب مقدس را خودم بخوانم. وقتی اين تصميم را عملی کردم و کتاب مقدس را از ابتدا تا انتها خواندم، تغييراتی اساسی در زندگی‌ام ديده شد. البته، خواندن کتاب مقدس از ابتدا تا انتها، مدتها طول کشيد و وقتی کلام خدا را می‌خواندم سؤالات زيادی برايم بوجود می‌آمد. اما، جالب اين بود که اگرچه همه چيز را بخوبی نمی‌فهميدم، خدا از طريق کلام خود با من صحبت می‌کرد و در من کار می‌کرد. جالب است که در کتاب اشعياء نبی، فصل پنجاه و پنجم، آيۀ يازده می‌خوانيم که خداوند می‌فرمايد: “کلام من نيز هنگامی که از دهانم بيرون می‌آيد بی‌ثمر نمی‌ماند، بلکه مقصود مرا عملی می‌سازد و آنچه را اراده کرده‌ام انجام می‌دهد”.

اگر تصميم نمی‌گرفتم که کتاب مقدس را شخصاً و از اول تا آخر بخوانم، به آنچه خدا برای زندگی‌ام در نظر داشت پی‌نمی‌بردم و فکر و زندگی‌ام بر طبق ميل خدا عوض نمی‌شد و من نمی‌توانستم يک مسيحی بالغ و روحانی باشم.