رادیو مژده

تمام یخچال!

بچه که بودم، روزی با مادرم و خواهر و برادرم به خانۀ یکی از دوستانِ مادرم رفتیم. خانم خانه، روی خوشی به ما نشان نداد. همچنین عذرخواهی کرد که چیزی در خانه برای پذیرایی از ما ندارد. مادرم هم تعارفات معمول را به‌جا آورد.

تا اینکه بچۀ صاحب‌خانه برای برداشتن چیزی، درِ یخچال را باز کرد و همۀ ما دیدیم که یخچال پر بود از میوه و شیرینیجات! قطعاً می‌توانید خجالت‌زدگی خانم صاحب‌خانه را تجسم کنید.

ما نیز گاه همین رفتار را با خدا داريم. به زبان می‌گوییم که تمام وجود خود را به او تقدیم کرده‌ایم و چيزی برای خود باقی نگذاشته‌ايم! اما خدا می‌داند که در قلب خود، حجره‌های مخفی بسیاری برای خود نگه داشته‌ایم، حجرۀ تفریحات، حجرۀ خوشیهای زودگذر، حجرۀ غیبت‌ها، حجرۀ حسادت‌ها و بسیار حجره‌های دیگر. اگر از ما بپرسند که آیا دعا می‌کنیم یا کتاب‌مقدس می‌خوانیم یا نه، با اطمینان پاسخ می‌دهیم که گرفتاری‌مان زیاد است و وقت نمی‌کنیم. اما خدا داخل یخچال را می‌بیند. او می‌داند که چقدر وقت برای تماشای برنامه‌های مورد علاقه‌مان صرف می‌کنیم، چقدر وقت پشت تلفن با دوستانمان گپ می‌زنیم و غیبت می‌کنیم، اما برای خدا وقت نداریم. خدا تمام وجود ما را می‌خواهد، تمام یخچال را!