بخاطر دارم که وقتی به مدرسه میرفتم و محصل بودم، نه خودم و نه اکثر شاگردان از تکليفهای سخت و مشکل خوشمان نمیآمد. اما حالا که يک ايماندار مسيحی و فرزند خدای نيکو هستم و از راه ايمان به عيسی مسيح خداوند و واقعيت مرگ او بر صليب و قيام او از مردگان، نجات و حيات جاويد يافتهام، درک کردهام که گاهی خدا به فرزندانش تکاليف سخت میدهد و اين برای خيريت ما است.
وقتی ما ايمانداران به مسيح با تکليف سختی مواجه میشويم چه عکسالعملی داريم؟ آيا هنوز عکسالعمل ما مثل محصلين مدرسه است، يا همانند شاگردان رشد يافته و بالغ عيسی مسيح، رفتار و عمل مینمائيم؟ خوب است که ما پيروان مسيح، در هنگام روبرو شدن با تکليفهای سخت، به پدر آسمانیمان اعتماد کنيم و بخاطر داشته باشيم که او هميشه در فکر ما است و قول داده که همه چيز را برای خيريت ما بکار میبرد.
در فصل اول انجيل لوقا، آيات ٢٦ تا ٣٨ میبينيم که دختری باکره به نام مريم، وقتی بوسيلۀ جبرائيل فرشته باخبر گشت که از روحالقدس حامله شده و پسری خواهد زائيد که عيسی، آن نجاتدهندۀ الهی میباشد، عکسالعملی خداپسندانه داشت. تکليفی که خدا به مريم سپرده بود بسيار سخت بود، اما مريم به خدا اعتماد نمود و گفت: “باشد، من کنيز خداوند هستم، همانطور که تو گفتی بشود”. عکسالعمل و پاسخ مريم، بيان کنندۀ اعتماد و سرسپردگی او به خداوند بود.
چقدر خوب است که هر ايماندار مسيحی، در مواقعی که تکليفی سخت به عهدهاش گذاشته میشود، به خدايی که در اثر ايمان و اتحاد ما با مسيح، پدر و دوست ما میباشد اعتماد نمايد و خود را به ارادۀ خدا بسپارد.