همين چند هفته پيش بود که در کلیسا اعلام شد که در طول یک هفته، از يکشنبۀ نخل تا یکشنبه عید قیام، در دعا و روزه باشیم. در اين يک هفته، بهطور مرتب دعا و روزه و عشای ربانی داشتیم و سعی میکردیم حال و هوای چنین روزهایی را در عصر عیسی و رسولان او تجسم کنیم.
تا این که روز شنبۀ بعد از مصلوب شدن عیسی رسيد و همانطور که در خانه مشغول انجام کارهایم بودم، با خود فکر کردم این روزِ شنبه، میبایست چه روز سخت و طاقتفرسایی برای شاگردان بوده باشد! روز قبل، که جمعۀ صليب بود، تمام امیدهای آنها نقش بر آب شده بود، و حالا روز شنبه وقتی از خواب بیدار شده بودند، حتماً حوصلۀ انجام هیچ کاری را نداشتند، چون دیگری نه استادی بود و نه امیدی به آینده!
همچنان که به حس و حال شاگردان مسيح فکر میکردم، دیدم ما ایمانداران هم بارها در طول زندگی روحانیمان، دچار سردرگمیهای “روز شنبه” میشویم. انگار نهانگار که “یکشنبۀ قیامی” وجود داشته که مسیح با برخاستنش از مردگان، پيروزیاش را حتی بر مرگ نیز اعلام میکند. گاهی چهقدر باور این “یکشنبه”، در زندگی سخت میشود. گاهی فقط باید یک روز بیشتر صبر کنيم و ایمانمان را به وعدههای خدا حفظ کنیم تا پیروزی مسيح در زندگیمان ديده شود. چنانکه کلام خدا میفرمايد: “بیایید بیتزلزل، امیدی را که به آن معترفیم همچنان استوار نگاه داریم، زیرا وعدهدهنده امین است.” (عبرانیان ۱۰: ۲۳).