روایت میکنند که روزی فردی به ملاقات پیکرتراشی می رود و به او سفارش ساخت اسبی از جنس مرمر را میدهد.
مجسمهساز، سنگ مرمری بسیار بزرگ را انتخاب میکند، سنگی بیشکل و زمخت. مرد از پیکرتراش میپرسد که چطور میخواهد از چنین سنگ بیقوارهای، اسبی زیبا بسازد! پیکرتراش قلم و چکش خود را برمیدارد و در حالی که بخشی از سنگ را میتراشد، میگوید: “با تراشیدن هر آنچه شبیه اسب نیست از روی سنگ، این کار را انجام میدهد.”
هیچیک از ما ايماندارانِ به مسيح نیز با این که از راه ايمان به او، فرزندان خدا خوانده شدهایم، هنوز به شباهت مسیح درنیامدهایم، اما خدای قادر مطلق خوب میداند چگونه با سختیها و بحرانهای زندگی، هر یک از ما را به شباهت او درآورد. او همچون پیکرتراشی ماهر، از قلم و چکش خود استفاده میکند تا زوائد ما را بتراشد و به هدف نهايی خود دست یابد که همانا شبيه نمودن ما به عیسی مسیح است. در روميان ۸: ۲۹ میخوانيم، “زيرا آنان را که از پيش شناخت، ايشان را همچنين از پيش معين فرمود تا به شکل پسرش درآيند، تا او فرزند ارشد از برادران بسيار باشد.”