رادیو مژده

وبلاگ‌ها

“ای جان من، چرا افسرده‌ای؟”

نمی‌دانم آیا شما هرگز افسردگی را تجربه کرده‌اید یا نه! امیدوارم هیچ‌گاه دچار این بیماری نشده باشید، البته منظورم “افسردگی بالینی” است، نه آن حالت دلمردگی که در ایران، معمولاً جمعه غروب‌ها همه دچارش می‌شوند!

“کاش مرا بالهای کبوتر می‌بود!”

در آن سالها که از فشارهای فکری و روحی رنج می‌بردم، آرزو داشتم که راه فراری پیدا می‌کردم و می‌گریختم. در چنین مواقعی، سرودۀ داوود را در مزامیر به یاد می‌آوردم که می‌فرماید: “کاش مرا بالهای کبوتر بود، تا پرواز کرده، می‌آسودم؛ آری، به دوردستها می‌گریختم و در صحرا مأوا می‌گزیدم؛ . . . به سوی پناهگاهی می‌شتافتم، به دور از تندباد و توفان!” (مزمور ۵۵: ۶ تا ۸).

صُلح‌دهندگان

دنیای اطراف ما، پر از خبرهای جنگ و انواع درگیری­ها است. تقريباً هر روز خبری از جنگ و کشتار در گوشه­ای از دنیا شنيده می‌شود. اوضاع در روابط افراد و خانواده‌ها هم، روز به روز بدتر می‌شود. آمار جنگ‌ها، طلاق‌ها، دعواها، قتل­ها و تجاوزها همگی دلیلی بر این ادعا است.

“حکم طلایی”

اگر از من بپرسید از میان تمام آیات کتاب‌مقدس، و خصوصاً فرمایشهای مسیح، کدام‌یک به قلبم نزدیکتر است، بدون هیچ تردیدی پاسخ خواهم داد انجیل متی، فصل هفتم، آیۀ ۱۲. در این آیه مسیح می‌فرماید: “پس با مردم همان‌گونه رفتار کنید که می‌خواهید با شما رفتار کنند. این است خلاصۀ تورات و نوشته‌های انبیا.”

نور بی ثمر

همه چيز بر صحنه برای فیلم‌برداری آماده بود، به‌جز نور صحنه که بايستی توسط نورپرداز چک و تنظیم می‌شد. پروژکتورها در جای خودشان قرار داشتند ولی ظاهراً نورِ صحنه کافی نبود.

چه کسی پشت فرمان است؟

دوستی دارم که اصلاً رانندۀ خوبی نیست، اما مُدام اصرار دارد خودش پشت فرمان بنشیند. یک روز، به اتفاق هم به رستورانی رفتیم. او تصمیم داشت ماشینش را در یکی از طبقات پارکینگِ شلوغ آنجا پارک کند. تنها یک جای پارک وجود داشت که با توجه به توانایی او، پارک کردن در آن مکان، کار بسیار سختی بود.