طبق تجربیات و مشاهداتی که داشتهام، بعضی از واعظان مسیحی، به منظور تشویق ایماندارانِ به مسيح، تأکید بسیاری بر جایگاه بلند ایشان در حضور خدا مینمايند. برای مثال، میگویند که ما ایماندارانِ به مسیح، به عنوان فرزندان خدا، با مسیح همارث هستيم. یا اینکه در مسيح، ما نژادی برگزيده و کاهنانی هستيم که به پادشاهی رسيده ايم. البته، همۀ اینها صد در صد درست و مطابق کلام خدا است. من هم بهنوبۀ خود، خدا را با فروتنی سپاس میگویم که منِ نالایق را به چنین جایگاهی رسانده، و بهخاطر آن شادی میکنم.
اما یک نکتۀ دیگر در زمینۀ نظرم دربارۀ خودم نیز هست که آن را بسیار دوست میدارم و بسیار مشتاقم که با این حالت به حضور خداوند بیایم. حتماً میپرسید که این حالت یا نظر چیست؟ ابراهیم، آن مرد خدا که دوست او نامیده شد و حدود چهار هزار سال پیش میزیست، در یک موقعیت، وقتی با خداوند سخن میگفت، خود را در حضور او، “خاک و خاکستر” نامید (پیدایش ۱۸: ۲۷). چه نظر و حالت زیبا و ظریفی از خویشتن در برابر خداوند! “خاک و خاکستر!”
به راستی، ما با توجه به جایگاهمان در مسیح، چه روحيه ای در برابر خداوند داريم و خود را چگونه میبینیم؟ آیا احساس میکنیم که در برابر او، “خاک و خاکستری” بیش نیستیم؟ آیا این همان نیست که مسیح فرمود: “خوشا به حال فقیرانِ در روح”! (متی ۵: ۳).