رادیو مژده

در قفس ترس

در میان دوستانم، خانم جوانی را می‌شناسم که چند ماه پیش از نامزد خود جدا شد. آن مرد در اوائل برای او مزاحمت ایجاد می‌کرد، به‌طوری که پای پلیس به میان آمد. این خانم اکنون شب و روز در ترس به‌سر می‌برد که مبادا آن آقا درصدد انتقام برآید و او را به قتل برساند. به همین علت، زندگی او کاملاً مختل شده و قادر نیست وظایف شغلی و خانگی خود را انجام دهد. من خیلی سعی کردم که او را تشویق کنم که به خدا توکل کند و آیندۀ خود را به او بسپارد.

 قسمتی از فرمایشهای مسیح را برای او خواندم، آن بخش را که می‌فرماید: “آیا دو گنجشک به یک پول سیاه فروخته نمی‌شوند؟ با اینهمه، حتی یک گنجشک نیز بدون خواست پدر شما به زمین نمی‌افتد. حتی موهای سر شما به‌ تمامی شمرده شده است. پس مترسید، زیرا ارزش شما بیش از هزاران گنجشک است.” (انجیل متی ۱۰:‏۲۹-‏۳۱). وقتی این را برایش خواندم، آهی کشید و کمی آرام گرفت. کم نیستند تعداد کسانی که وجودشان را ترس و وحشت فراگرفته است. توصیۀ ما این است که به خدایی توکل کنید که حتی یک گنجشک هم بدون اجازۀ او به زمین نمی‌افتد. آمین.