دوستی دارم که اصلاً رانندۀ خوبی نیست، اما مُدام اصرار دارد خودش پشت فرمان بنشیند. یک روز، به اتفاق هم به رستورانی رفتیم. او تصمیم داشت ماشینش را در یکی از طبقات پارکینگِ شلوغ آنجا پارک کند. تنها یک جای پارک وجود داشت که با توجه به توانایی او، پارک کردن در آن مکان، کار بسیار سختی بود.
او چند بار ماشین را جلو و عقب کرد، اما نتیجهای نداشت. به ناچار پیاده شدم تا راهنماییاش کنم. بالاخره، بعد از چند دقیقۀ طاقتفرسا، در حالی که پشت سرمان ترافیکی از ماشینها ایجاد شده بود، ماشین را به شکلی نامناسب پارک کرد.
در بسیاری از مواقع، وضع زندگی ما نيز پس از ایمان آوردن به مسيح به همین شکل است. ایمان آوردهایم، اما عیسی را در صندلی کنار خودمان نشاندهایم و هنوز فرمان در دست خودمان است! به همین علت، در شرایط سخت و دشوار کم میآوریم و میگوییم: “ای عیسی، از ماشین پیاده شو و راهنماییمان کن!” در حالی که میبایست از پشت فرمان زندگی کنار بکشیم و اجازه دهیم که عيسای خداوند کاملاً هدایت زندگیمان را برعهده بگیرد. در این صورت، وقتی بحرانها از راه میرسند، عيسای زنده که، تمامی قدرت در آسمان و بر زمين به او داده شده (بر اساس متی، ۲۸: ۱۸) به ما نگاه کرده، میفرماید: “دل قوی دارید . . . مترسید!” (متی ۱۴: ۲۷).