رادیو مژده

آیا دستورات خدا برایمان جدی است؟

خداوند این افتخار را به من عطا فرمود که از اوائل نوجوانی انجیل را بخوانم. به همین دلیل، بسیاری از قسمت‌های کلام خدا را از حفظ می‌دانم. اما! در اینجا یک “امّای” بزرگ هست. فقط مدتی پیش بود که متوجه شدم که با اینکه دستورات خدا را در زمینه‌های مختلف از حفظ می‌دانم، اما همیشه آنها را انجام نمی‌دهم.

حتماً می‌پرسید، چرا؟ حق هم دارید. اتفاقاً خودم هم عیناً همین سؤال را از خودم کردم! یکی از این دستورات، نحوۀ صحبت کردن است. من از حفظ این آیات را می‌دانستم: “دهانتان به هیچ سخن بد گشوده نشود، بلکه گفتارتان به‌ تمامی برای بنای دیگران به کار آید و نیازی را برآورده، شنوندگان را فیض رساند.” و نیز: “گفتار زشت و بیهوده‌گویی و سخنان مبتذل نیز به هیچ روی زیبنده نیست؛” (افسسیان ۴: ‏۲۹ و ۵: ‏۴). اما چرا آنها را بجا نمی‌آوردم؟

شما را نمی‌دانم، اما علت اینکه کمتر به این قبیل دستورات عمل می‌کردم، این بود که “آنها را جدی نمی‌گرفتم”! بله، فقط همین! انگار تصور می‌کردم که خدا آنقدرها هم که می‌گویند، سختگیر نیست. همۀ این گونه تصورات با حالتی ناخودآگاه در ذهنم جای گرفته بود، آن‌هم در طول سالیانی دراز! اما به‌تازگی پی به عمق فاجعه‌ای که در ذهنم و در ناخودآگاه وجودم ايجاد شده بود، پی بردم و با دل توبه‌کار آنر به خدا اعتراف کردم. الآن سعی می‌کنم که کلام خدا را جدی بگیرم. کلام خدا می‌فرماید: “همۀ ما باید در برابر مسند داوری مسیح حاضر شویم، تا هر کس بنا بر اعمال خوب یا بدی که در ایام سکونت در بدن خود کرده است، سزا یابد.” (دوم قرنتیان ۵:‏۱۰).