کتابی که در حال خواندنش هستم، پر از شهادت مردان و زنانی است که با شنیدن صدای خدا و دريافت هدایت از او، گامهای بزرگی برداشتهاند. شاید بسیاری از خود میپرسند که مگر میشود صدای خدا را شنید!
جالب است که خداوند، خودش بسیار مشتاقتر از ما است تا با ما سخن بگوید. اگر از راه ايمان، عيسی مسيحِ خداوند را بهعنوان نجاتدهندۀ خود دريافت کرده باشيم، ما فرزندان خدا و خانوادۀ او بر روی زمین هستیم. پس آنچه انجام میدهیم، در صورت هماهنگ نبودن با ارادۀ او، اگر هم مخرب نباشد، مؤثر نيست. در عبرانيان ۳: ۷ میخوانيم: “امروز، اگر صدای او را میشنويد، دل خود را سخت مسازيد،”.
حالا سؤال اینجاست که چرا بسیاری از ما صدای خدا را نمیشنویم! برای یافتن پاسخ، کافی است به زندگیمان نگاه کنیم. معمولاً صبح تا شب مشغول کارهای روزمره هستیم. شب هم پای تلویزیون و اینترنت، ساعات بسیاری را میگذرانیم. بیشتر صحبتهایمان، پیرامون هزینههای زندگی، مسائل جامعه، سیاست و غیره است. فرض کنیم که خدا در این میان قصد داشته باشد با ما سخنی بگوید. آیا گوش شنوایی مییابد؟ ما عملاً با روش زندگی خود به خداوند میگوییم که فرصتی برای او نداریم. پس خوب است که روشمان را عوض کنیم و با دعا و مطالعۀ کتابمقدس، گوشهایمان را آمادۀ شنیدن صدای خداوند نماییم. بهخاطر داشته باشيم که شبان نيکوی ما عيسی مسيح فرمود: “گوسفندان من به صدای من گوش فرامیدهند؛ من آنها را میشناسم و آنها از پی من میآيند.” (يوحنا ۱۰: ۲۷).