این اواخر از خود میپرسیدم که چگونه میتوانم خدمتی موثر داشته باشم. وقتی خوب فکر کردم، این نکته به ذهنم آمد که هدف از خلقت، در وهلۀ اول، شناخت خداست نه خدمت. خدا آدم و حوا را نیافرید تا فقط خدمت کنند؛
بلکه آنها را برای داشتن یک رابطه و مشارکت صمیمانه با خود در باغ عدن گذاشت. اما در اثر گناه، این رابطه و رفاقت قطع شد و وضعيت تغيير کرد. پس عیسی بر زمین آمد تا این رابطه را دوباره احیا نماید.
شناخت خدا به معنای داشتن یک رابطۀ نزدیک، صمیمی و دوجانبه است. بهعنوان مثال، شاید بعضی ادعا کنند که رئیس جمهور آمریکا یا فلان بازیگر را میشناسند. اما آیا آنها تا به حال با این افراد بر سر یک سفره نشستهاند؟ شناخت خدا نیز مستلزم داشتن همین رابطۀ دوجانبه است. موسی از نزدیک خدا را میشناخت و رو در رو با او گفتگو میکرد. اما قوم اسرائیل، خدا را فقط از گفتههای موسی میشناختند. اکثر آنها هیچوقت با خدا در ارتباط نبودند. برای همین بهسادگی فریب میخوردند و سقوط میکردند.
برای داشتن خدمتی موثر، ابتدا باید شناختی صحيح و ارتباطی نزدیک با خدا داشته باشیم. در غیر اینصورت، نمیتوان خدمتی ثمربخش داشت. با شناخت خدا و داشتن رابطهای صميمانه با او، خدمت حقیقی نیز متولد میشود؛ چنانکه دانیال نبی میگوید: “آنانی که خدای خویش را میشناسند، قوی شده، کارهای عظیم خواهند کرد.” (دانیال ١١:٣٢).