برای من و قطعاً برای اکثر ایرانیها، سیل ویرانگر اخير در بسیاری از مناطق میهن عزیزمان ايران، بیش از حد اندوهبار و غمانگیز بوده و هست. آنچه بر این اندوه افزود،
مصادف شدن آن با عید زیبای نوروز و سال جدید بود. چه واقعۀ اسفباری! در چنین مواقع غمانگیز و جانکاهی است که از خود میپرسیم، چرا خدا اجازه داد چنین اتفاقی بیفتد و نه فقط بسیاری از افراد بزرگسال و خردسال و کودک بیگناه جان ببازند، بلکه هزاران و هزاران نفر بیخانمان شوند و معیشت و کار خود را نیز از دست بدهند! شاید بخش مهمی از چنین مصائبی اساساً قابل جبران نباشند.
واقعاً خدا در این میان کجاست؟ چرا دخالت نمیکند؟ چرا جلوگیری نمیکند؟ ما همه چيز را نمیدانیم! اما این را میدانیم که دنیا و طبیعت و نظام خلقت از حالت اولیهای که خدا در نظر داشت، خارج شده است و گناه و عصيان انسان، سبب چنین وضعی شد و یکایک ما نیز در اين عصيان سهیم هستيم. پولس رسول میفرماید: “ما میدانیم که تمام خلقت تا هماکنون از دردی همچون درد زایمان مینالد.” (رومیان ۸: ۲۲). اما کمی قبل، او از جانب خدا وعده داده، میفرماید: “خودِ خلقت نیز از بندگی فساد رهایی خواهد یافت و در آزادی پرجلال فرزندان خدا سهیم خواهد شد.” (رومیان ۸: ۲۱). نظام طبیعت در “بندگی فساد” بسر میبَرَد، اما خدا وعده داده که روزی همه چیز را نو خواهد ساخت (بر اساس مکاشفه ۲۱: ۵). پس، به امید آن روز!