من موعظۀ بالای کوه مسیح را بسیار دوست میدارم. در آن، آیهای هست که طی آن، مسیح میفرماید: “پس مانند ایشان مباشید (یعنی مانند بتپرستان)، زیرا پدر شما پیش از آنکه از او درخواست کنید، نیازهای شما را میداند.” (انجیل متی ۶: ۸).
اما سؤالی که همیشه برایم پیش میآید، این است که “نیاز من” چیست؟ آیا نیاز من آن چیزی است که خودم تصور میکنم؟ آیا آن واقعاً نیاز من است، یا چیزی است که خودم تصورش را دارم؟
ما گاهی اوقات، تصورات خاصی در مورد نیازهایمان داریم. مثلاً فکر میکنیم که اگر پایمان به یک کشور غربی برسد، به سعادت میرسیم و همۀ مشکلاتمان حل میشود. بنابراین، تصور میکنیم که “نیاز واقعی ما” تغییر کشور است و شروع میکنیم به دعا کردن و درخواستِ آن از خدا. اما آیا نظر خدا را جویا میشویم؟ آیا او نیز تغییر کشور را “نیاز واقعی ما” میداند؟ من بر اساس کلام خدا، و نیز بر پایۀ تجربۀ طولانی زندگی روحانیام، به این نتیجه رسیدهام که بسیاری از اوقات، آنچه ما نیاز عاجل خود بهحساب میآوریم، نیاز واقعیمان نیست. آن چیزی نیست که به خیر و صلاح ما باشد. پس، وقتی دعا میکنیم، نیازهای خود را به خدا بسپاریم و به او اعتماد کنیم که آنچه را که به صلاح ما است، همان را در زندگیمان بهاجرا درآوَرَد. آمین!