دل انباشته از غم و اندوه مداوم، تنها دو مشخصه از خصوصیات افسردگی است. این شرایط روانی بر تمامی جنبههای شخص از جمله بدن، جان، و روح اثر گذاشته، احساسِ عمیقی از ناامیدی ایجاد میکنند.
برای کسانی که در دامِ افسردگی گرفتار هستند، انگار دیوارها نزدیک میشوند و بر ایشان فشار میآورند. اما افسردگی لزوماً دائمی نیست. امکان شفا و بهبود وجود دارد و شادمانی میتواند دوباره بازگردد. “ای جانم چرا منحنی شدهای و چرا در من پريشان گشتهای؟ برخدا اميد دار زيرا كه او را برای نجات روی او باز حمد خواهم گفت.” (مزمور ۵:۴۲).
آیا افسردگی نتیجۀ گناه است؟
افسردگی نتیجۀ گناه نیست وقتی که شما:
بهخاطر خسارتها و فقدانهای طبیعی دچار اندوه میشوید. و يا اينکه، بهخاطر گذر زمان، بهطور طبيعی، قوایتان کاهش میيابد، فعالیت شیمیایی بدنتان تغییر میکند و تحلیل میرود. اما افسردگی میتواند نتیجۀ گناه باشد زمانی که شما:
از نتایج انتخابهای گناهآلود رنج میبرید و با این حال، بدون تغییر، به وضع موجود ادامه میدهید. گامهای ضروری برای شفا یافتن را برنمیدارید، به جستجوی مشاورۀ کتابمقدسی نمیپردازید، کلام را به خاطر نمیسپارید، موضوعات مسیحی را مطالعه نمیکنید و در زمان لازم، کمکهای پزشکی را دریافت نمینمایید. بهجای اینکه بخشیدن را انتخاب کنید، دلسوزی کردن به حال خود، و خشم و تلخی را ادامه میدهید. از افسردگی برای تاثیر گذاشتن بر سایرین استفاده میکنید. دائماً، خداوند و سایرین را بهخاطر ناخشنودی خود ملامت میکنید. يا اينکه، افسردهاید چون بهجای اطاعت از مسیح، اجازه دادهاید تا دیگران زندگی شما را کنترل کنند. و حال آنکه بايد از مسيح بخواهيد که کنترل شما را در دست گیرد.
علائم افسردگی
اشخاص افسرده، خلقوخوی ناراحت، دلسرد و غمگین دارند. دورههای مهم افسردگی، اغلب پنج مورد یا تعداد بیشتری از علائم کلاسیک زیر را تقریباً هر روز و حداقل به مدت دو هفته در برمیگیرند:
خلقوخوی افسردۀ فراگیر و نافذ. از بین رفتن احساس رضایت در انجام فعالیتهای معمولی. تغییر قابل توجه در میزان اشتها و وزن. خستگی شدید و از دست دادن انرژی. تحلیل رفتنِ تواناییِ لازم برای تفکر کردن، ارزیابی کردن، یا تمرکز نمودن. حرکات آهستهتر و یا از روی سراسیمگی. خواب بسیار کم یا بسیار زیاد. احساس بیارزشی و یا تقصیر شدید. فکر خودکشی یا اقدام به آن.
آیا مصرف دارو برای درمان افسردگی بهمعنای نداشتنِ ایمان است؟
خیر. شرایط فیزیکی بسیاری میتوانند در ایجاد افسردگی نقش داشته باشند. در افسردگی دوقطبی و افسردگی پس از زایمان، نوعی عدم تعادل مواد شیمیایی در بدن وجود دارد که میتواند بهطور موفقیتآمیزی با استفاده از دارو درمان شود. متأسفانه، بسیاری از مسیحیان از این مسأله واهمه دارند که اگر بهدنبال درمان پزشکی برای افسردگی بروند، به آنها برچسبِ غیرروحانی بودن بخورد. با این حال، با دست روی دست گذاشتن، بیهوده رنج میبرند. گاهی اوقات، درمان دارویی برای یک مدت لازم است تا نوسانات شدید را هموار کند و کسانی که از افسردگی رنج میبرند، بتوانند حقیقت را ببینند و بر زمین مسطح گام بردارند. حزقیال ۱۲:۴۷ توضیح میدهد که خداوند “برگهایی بهجهت علاج” ساخت. استفاده از دارو مخالف کتابمقدس نيست. با این حال، دارو نباید برای فرار از درد یا بیحس کردن آن استفاده شود، بلکه برای کمک به شخص تا با درد خود مواجه گردد و آن را اداره کند. همچنین، درمان دارویی باید بهعنوان آخرین راه، پس از پیمودن سایر مراحل، مورد استفاده قرار بگیرد و همیشه با مشاوره همراه باشد.
کدام علل فیزیکی در ایجاد افسردگی نقش دارند؟
عدم تعادل هورمونی: افسردگی میتواند بهخاطر نوعی عدم تعادل مواد شیمیایی در مغز ایجاد شود. تغییرات هورمونی در دورۀ بلوغ، پس از وضع حمل و پیش از یائسگی (نزدیک به دورۀ یائسگی)، میتوانند منجر به افسردگی شوند.
تجویز و مصرف دارو: برخی داروهای مجاز یا غیرمجاز خاص مانند داروهای مسکّن، داروهای ضدافسردگی، استروئیدها، داروهای ضد بارداری و داروهای امراض قلبی میتوانند باعث ایجاد افسردگی شوند.
بیماریهای مزمن: مشکلات پزشکی مانند ناکارایی تیروئید و حتی یک دورۀ آنفولانزا میتواند منجر به برخی عدم تعادلهای شمیایی در مغز شود که سبب افسردگی میگردند.
سودازدگی یا مالیخولیا: اشخاصی که خلقوخوی سودازده دارند، منظم، با مهارت و خلاق هستند و در عین حال، میتوانند دمدمی مزاج، بسیار حساس و همچنین، ناراضی از خود باشند. از آنجا که تحلیلگر و منتقد هستند و بهسختی خشنود میشوند، میتوانند هر مسألهای را خیلی جدی و شخصی بپندارند و بهسرعت دچار افسردگی شوند.
عدم ورزش، استراحت نکردن و تغدیۀ نامناسب: کمبود در ضروریات فیزیکی زندگی میتواند منجر به احساس مزمن خستگی، نداشتن انرژی و گوشهگیری اجتماعی شود.
آسیبپذیری ژنتیکی: بر اساس دادههای آماری، کسانی که اعضای خانوادهشان از افسردگی رنج میبرند، دو برابر بیشتر از کسانی که سابقۀ افسردگی در خانواده ندارند، در معرض ابتلا به افسردگی هستند. همچنین، “در پنجاه درصد از موارد ابتلا به افسردگیِ دوقطبی، حداقل یکی از والدین دچار اختلال افسردگی بوده است.”
اگر با افسردگی مواجه هستید، تا آنجا که میتوانید در مورد سابقۀ خانوادگی خود و راههای ممکن درمان تحقیق کنید. “مردجاهلهرسخنراباورمیكند،امامردزيرکدررفتارخودتأمّلمینمايد.” (کتاب امثال ۱۵:۱۴).
کدام علل عاطفی در ایجاد افسردگی نقش دارند؟
برخی از مردم میگویند: “افسردگی، خشمی است فروخورده و بهسوی درون”. این مطلب همیشه درست نیست، اما میتواند درست باشد زمانی که خشم سرکوب شود. سرکوب شدن، زمانی رخ میدهد که آرزوها و عواطفِ غیرقابل قبول، از آگاهیِ فرد دور نگاه داشته میشوند و در بخش ناخودآگاهِ ذهن، به فعالیت ادامه میدهند. این خشمِ انباشتهشده، باعث افسردگی پنهانی شده و از ابراز تلخی و ناراحتی نهان جلوگيری میکند. تلخی و ناراحتی، یکی از عوامل مهم و اصلی افسردگی است. “دل شخص تلخی خويشتن را میداند، و غريب در خوشی آن مشاركت ندارد.” (کتاب امثال ۱۰:۱۴).
آیا شما خشم را سرکوب میکنید، بهخاطر از دست دادن . . .
یکی از عزیزان، انتظارات و توقعات، اعتماد به نفس، احترام از جانب دیگران، کنترل، سلامتی یا تواناییها، داراییها واهداف شخصی؟ اگر چنین است، افسسیان ۳۱:۴ را بخوانید که میفرماید: “هرگونه تلخی، خشم، عصبانيت، فرياد، ناسزاگويی و هر نوع بدخواهی را از خود دور کنيد.”.
آیا شما ترس خود را سرکوب میکنید، ترس بهخاطر . . .
از دست دادن شغل، واگذاری اموال، مردن، پیر شدن، خالی شدن خانه از سکنه، تنها بودن، شکست خوردن و طرد شدن؟ اگر چنین است، اشعیا ۱۰:۴۱ را بخوانید که میفرماید: “مترس زیرا كه من با تو هستم و مشوّش مشو زيرا من خدای تو هستم. تو را تقويت خواهم نمود و البته تو را معاونت خواهم داد و تو را به دست راست عدالت خود دستگيری خواهم كرد.”.
آیا شما استرس را به درون خود میریزید، استرس بهخاطر. . .
مشکلات شغلی، وظایف مالی، تغییر محل کار و زندگی، مسئولیتهای خانوادگی، مسائل زناشویی، فرزند سرکش، تراکم و فشار کار و همسر معتاد به الکل؟ اگر چنین است، رسالۀ اول پطرس ۷:۵ را بخوانید که میفرماید: “همۀ نگرانیهای خود را به او بسپاريد زيرا او به فکر شما هست.”.
حتی دلشکستگیها و ناامیدیهای عمیق ما نیز باید رفع شوند، وگرنه تلخیِ موجود در ما میتواند منجر به ایجاد مشکلات شود. خشم و دلشکستگیِ برطرف نشده میتواند به کسانی که به ما نزدیک هستند، آسیب برساند. “مواظب باشيد کسی از فيض خدا محروم نشود، و هيچ ريشۀ تلخی نمو نکند، مبادا موجب ناآرامی شود و بسياری را آلوده کند.” (رساله به عبرانیان ۱۵:۱۲).
آیا عللی روحانی وجود دارند که سبب افسردگی شوند؟
نافرمانی و گناه، بهحد کافی بذرِ پرثمری را مهیا میسازند که هر ابر سفیدی را به طوفانی تیره تبدیل نمايند. نمیتوانید گناهِ رنجانیدنِ خدا را در دل خود مخفی کنيد و کماکان لذتِ کاملِ نجاتِ او را تجربه نمایید. بدون دانستن و بهکار بردن کلام خدا نمیتوانید در برابر توطئهها و حملات دشمن ایستادگی کنید. غیر از بهکار بردن درمان ناشی از اعتراف و توبه که همانا تغییر در طرز تفکر و مسیر حرکت است، ممکن است افسردگی را در حال نفوذ در جان و روح خود بیابید، مانند اسرائیلیانِ نافرمان که دربارۀ آنها آمده است: “و در ميان اين امتها استراحت نخواهی يافت و برای كف پايت آرامی نخواهد بود، و در آنجا یَهُوَه تو را دل لرزان وكاهيدگی چشم و پژمردگی جان خواهد داد.” (کتاب تثنیه ۶۵:۲۸). زمانی که از خدا میخواهید تا از طریق قدرت مرگ و قیام مسیح گناهان شما را ببخشد، او منجیِ ابدیِ شما خواهد شد. به عنوانِ يک ايماندار واقعی مسيحی، شما هرگز رابطۀ خود را با خدا از دست نخواهيد داد، صرفنظر از اینکه چه کاری انجام میدهید و یا چه تفکر و احساسی دارید. نمیتوانید چیزی را که خداوند از آن محفاظت میکند، تخریب کنید. خداوند همان کسی است که نجات شما را محفوظ داشته، از آن نگاهبانی میکند. گاهی اوقات، نافرمانی میکنید و لازم است که اعتراف کرده، توبه نمایید. این کار، برای احیای نجات شما نیست، بلکه برای حفظ رابطه و مشارکتی صميمانه با خداوند است. از سوی دیگر، اگر هرگز به گناه خود اعتراف نکرده و از مسیح نخواستهاید که منجی شما باشد، نمیتوانید بدانید که ابدیت را در آسمان خواهید گذراند. همچنين نمیتوانید لذت واقعی را در این زندگی دریابید. شادی حقیقی از خدا، فراتر از زندگیِ بدون مشکلات است. این، آرامشی است که حتی وقتی مشکلات از هر سو هجوم میآورند، همچنان باقی میماند. این، اطمینانی است عمیق و درونی که شما را قادر میسازد تا در او خرسند باشید، و در سهمگینترین طوفانهای زندگی، به اقتدار و حاکمیت خدا اعتماد کنید. چنین چیزی ممکن است، چون خداوند و نه هیچکس یا هیچچیز دیگر، بزرگترین خوشی شما خواهد بود و هماکنون، او میخواهد این شادمانی را با شما قسمت کند. “همانگونه که پدر مرا دوست داشته است، من نيز شما را دوست داشتهام؛ در محبت من بمانيد . . . اين سخنان را به شما گفتم تا شادی من در شما نيز باشد و شادی شما کامل شود.” (انجیل یوحنا ۱۱،۹:۱۵).
چه چیزی میتواند کمک کند تا بر افسردگی غلبه کنیم؟
اجازه دهید نور محبت خدا به “دریچۀ تاریکیِ” شما نفوذ کند و شما را به جادۀ تغییرات رهنمود شود. در اینجا، گامهایی که میتوانید از طریق آنها بر افسردگی غلبه کنید، آمده است: با هر شکستی در زندگی خود مواجه شوید، خودتان را آزاد بگذارید که برای آن اندوهگین شوید و شفا بیابید. “وقتی برای گريه و وقتی برای خنده. وقتی برای ماتم و وقتی برای رقص.”(کتاب جامعه ۴:۳). قلب خود را برای تطهیر به خداوند تقدیم کنید و به گناهانتان اعتراف نمایید. “اگر بگويیم بیگناهيم، خود را فريب دادهايم و راستی در ما نيست. ولی اگر به گناهان خود اعتراف کنيم، او که امين و عادل است، گناهان ما را میآمرزد و از هر نادرستی پاکمان میسازد.” (رسالۀ اول یوحنا ۱:۸-۹).
افکاری را پروش دهید که بر محبتِ عالی خدا نسبت به شما تمرکز دارند. “با محبت ازلی تو را دوست داشتم، از اين جهت تو را به رحمت جذب نمودم.” (کتاب ارمیا ۳:۳۱).
از افکار و مکالمات منفی با خودتان دست بکشید. “هرآنچه راست است، هرآنچه والاست، هرآنچه درست است، هرآنچه پاک است، هرآنچه دوستداشتنی و هرآنچه ستودنی است، بدان بينديشيد. اگر چيزی عالی است و شايان ستايش، در آن تأمل کنيد.” (رساله به فیلیپیان ۸:۴).
هدف نهایی خدا را از اینکه اجازه داده تا اندوه و شکست وجود داشته باشد، درک کنید. “میدانيم در حق آنان که خدا را دوست میدارند و بر طبق ارادۀ او فراخوانده شدهاند، همۀ چيزها با هم برای خيريت در کار است.” (رساله به رومیان ۲۸:۸).
خشم و ناراحتی خود را با شکرگزاری جایگزین نمایید و خدا را شکر کنید، حتی اگر احساس سپاسگزاری ندارید. “در هر وضعی شکرگزار باشيد، زيرا اين است خواست خدا برای شما در مسيحْ عيسی.” (رسالۀ اول به تسالونیکیان ۱۸:۵).
به یاد آورید که خداوند حاکم بر زندگی شما است و به شما وعدۀ امید را برای آینده داده است. “زيرا ای خداوند يهوه، تو امید من هستی و از طفولـّیتم اعتماد من بودهای.” (مزمور ۵:۷۱).
چگونه میتوانید به یک شخص افسرده کمک کنید؟
در ادامه، پیشنهادهایی ذکر میشود تا بهوسیلۀ آنها بتوانید به عزیزانتان کمک کنید تا از رنج افسردگی رها شوند:
هرچقدر که میتوانید، دربارۀ افسردگی بیاموزید، کتاب بخوانید، فیلم ببینید و در سمینارهای آموزشی شرکت کنید. (رجوع کنید به کتاب امثال ۱۲:۲۳).
اگر موضوعِ خودکشی مطرح است، از او بپرسید: “آیا در این فکر هستی که به خودت آسیب بزنی و یا زندگیات را به پایان برسانی؟” آن شخص ممکن است عصبانی شود، اما بهتر است یک دوست عصبانی داشته باشید تا یک دوستِ فوتکرده (رجوع کنید به کتاب امثال ۲۱:۱۸).
تمامیِ تهدیدهای مربوط به خودکشی و خودزنی را جدی بگیرید. پانزده درصد از اشخاصِ افسرده، سرانجام خودکشی میکنند (رجوع کنید به کتاب امثال ۴:۱۸).
یک همراهِ مسئول و قابل اعتماد باشید و بگویید: “من در این مشکل همراه تو هستم و تو را تنها نخواهم گذاشت” (رجوع کنید به کتاب جامعه ۹:۴).
از طریق تماسهای مکرر تلفنی و ارتباط عمدی، مرتباً به مکالمه بپردازید (رجوع کنید به کتاب امثال ۲۱:۱۶).
دردِ آن شخص را بشنوید و به او گوش دهيد. شنیدن، ارزش آن شخص را بیان میکند (رجوع کنید به رسالۀ یعقوب ۱۹:۱).
در مورد افسردگی صحبت کنید. حرف زدن، کمک میکند که شرمساری در مورد افسردگی از بین برود (رجوع کنید به کتاب امثال ۱۱:۲۵).
صادقانه و اغلب اوقات، شخص را با گفتههای خود تشویق کنید (رجوع کنید به اول تسالونیکیان ۱۱:۵).
قدرت لمس کردن را دریابید، مانند گذاشتن دست روی شانه و یا در آغوش گرفتن و بوسیدن به صورت مناسب (رجوع کنید به رسالۀ اول پطرس ۱۴:۵).
موسیقیهای پرستشیِ روحانی پخش کنید تا روحیۀ شخص را بالا ببرید. موسیقی، آثار درمانی دارد (رجوع کنید به افسسیان ۱۹:۵).
لبخند را به زندگی آن شخص بیاورید، از طریق کارتها و نوشتههای جالب و خندهدار، ویدئوها، فیلمها و مردم (رجوع کنید به کتاب امثال ۲۲:۱۷).
“مواد مغذی درمانی” تهیه کنید. برای مثال، ویتامین B-6 و ویتامین E، کلسیم، منیزیم و اسید فولیک برای مبارزه با افسردگی مفید هستند. برای کسب اطلاعات بیشتر، از پزشک خود سؤال کنید (رجوع کنید به کتاب حزقیال ۱۲:۴۷).
به آن شخص کمک کنید تا اهداف کوچک و روزانهای را که نیاز به حداقل تلاش دارند، تعیین کند و بهطور مرتب پیشرفت او را بررسی نمایید (رجوع کنید به کتاب امثال ۴:۱۳).
از سایر اعضای خانواده و دوستان طلب کمک کنید. به هر کس بگویید که در چه زمینهای فعالیت کند (رجوع کنید به غلاطیان ۲:۶).
ممکن است ما هرگز افسردگی را کاملا درک نکنیم، اما میتوانیم آگاه باشیم که، “زيرا اگر چه كسی را محزون سازد ليكن بر حسب كثرت رأفت خود رحمت خواهد فرمود. چونكه بنی آدم را از دل خود نمیرنجاند و محزون نمیسازد.” (کتاب مراثی ارمیا ۳: ۳۲-۳۳). گفته شده، زمانی که قلب شما احساس خستگی و بیزاری میکند و بهشدت محزون هستید، بگذارید تا سنگینیِ افسردگی، شما را به خدا نزدیکتر سازد.
اين آيات را بخوانيد و در آنها تعمّق کنيد:
مزمور ۵:۱۳۰
مزمور ۱۱:۴۲
مزمور ۴:۵۴
امثال سلیمان ۲۲:۱۵
فیلیپیان ۸:۴
اشعیا ۲:۴۳
فیلیپیان ۴: ۶-۷
ایوب ۱۰:۶
رسالۀ یعقوب ۱۲:۱
ارمیا ۱۱:۲۹