رشد و بلوغ مسیحی
هدف خدا برای مسیحیانِ واقعی این است که در این زندگی به رشد و بلوغ روحانی دست یابند. این امر معنايش این است که ما در این زندگی، هرچه بیشتر به شباهت مسیح درآییم و به “بلندای کامل قامت مسیح” برسیم.
…
هدف خدا برای مسیحیانِ واقعی این است که در این زندگی به رشد و بلوغ روحانی دست یابند. این امر معنايش این است که ما در این زندگی، هرچه بیشتر به شباهت مسیح درآییم و به “بلندای کامل قامت مسیح” برسیم.
…
در دنیای ورزش، مسابقۀ جالبی هست به نام “دوِ استقامت”. در این مسابقه مهم نیست چه کسی زودتر از دیگران به خط پایان میرسد، بلکه مهم این است که شخص دونده مسیری طولانی را بدَوَد بدون اینکه در وسط راه خسته شود و از ادامۀ مسابقه بازایستد. زندگی مسیحی را هم میتوان به یک “دوِ استقامت” تشبيه کرد چون باید در آن پایداری نشان داد.
…
بهیاد دارم چند سال پیش، فرزندانم را برای سفر به پاریس برده بودم. در محوطۀ وسیع در مقابل کلیسای بزرگ “نوتردام”، در میان جمعیت، زنان کولی از اروپای شرقی، کودک در آغوش، به گدایی مشغول بودند. چند نفر از آنها از من تقاضای کمک کردند. من هم سکهای ناچیز به آنها میدادم. دخترم که اتفاقاً ایماندار خوبی است، اعتراض کرد که اینها نیازی به کمک ما ندارند و میتوانند به مملکت خود برگردند. بلافاصله این فرمودۀ مسیح بهذهنم آمد و آن را به دخترم هم گفتم: “خوشا به حال رحیمان، زیرا بر آنان رحم خواهد شد.” (متی ۵: ۷). کمکی که من به آنها میکردم، آنقدر ناچیز بود که “رحم کردن” بهحساب نمیآمد، اما فرصت خوبی بود که به یاد این تعلیم مسیح بیفتم.
…
دوستان گرامی، تبریکات صمیمانۀ ما را بهمناسب فرارسیدن نوروزی دیگر و بهاری ديگر بپذیرید. چه دلپذیر و خوشایند است که بار دیگر زمستان سرد را پشت سر گذاشتهایم و
…
یکبار دیگر، زمین به دورِ خورشید گشت و به نقطۀ اعتدال رسید. یکبار دیگر، شب و روز برابر شدند. و یکبار دیگر، بهار فرارسید و نوروز زیبا را برای ما ایرانیان و چندین مملکت دیگر که آن را جشن میگیرند، بهارمغان آورد!
…
در یک دورۀ خاص در جوانیام، شروع کردم به اینکه از خود بپرسم، خدا از من انتظار دارد چه رفتاری داشته باشم؟ او میخواهد من چگونه باشم؟ پس شروع کردم به بررسی آیاتی از کلام خدا، کتاب مقدس، که دربارۀ رفتار و منش یک فرد مسیحی تعلیم میدادند.
…
طبق تجربیات و مشاهداتی که داشتهام، بعضی از واعظان مسیحی، به منظور تشویق ایماندارانِ به مسيح، تأکید بسیاری بر جایگاه بلند ایشان در حضور خدا مینمايند. برای مثال، میگویند که ما ایماندارانِ به مسیح، به عنوان فرزندان خدا، با مسیح همارث هستيم. یا اینکه در مسيح، ما نژادی برگزيده و کاهنانی هستيم که به پادشاهی رسيده ايم. البته، همۀ اینها صد در صد درست و مطابق کلام خدا است. من هم بهنوبۀ خود، خدا را با فروتنی سپاس میگویم که منِ نالایق را به چنین جایگاهی رسانده، و بهخاطر آن شادی میکنم.
…
نکتهای که دربارۀ ازدواج و زندگی زناشویی و خانوادگی، از بسیاری از زوجهای غربی میشنوم، زوجهایی که ایماندارِ به مسيح نیستند، این است: “من دیگر به طرف مقابل احساسی ندارم. عاشق شخص دیگری شدهام. پس میروم با کسی زندگی کنم که عاشق او هستم!” این گفته در میان زوجهای ایرانی، در شهرهای بزرگ نیز رواج یافته است. این یکی از دلایل افزایش میزان طلاق در جوامع شهری است.
…
من خيلی خوب میدانم “افسردگی” چه هست و چه نیست. روانشناسان برای افسردگی، تعریف جالبی بهکار میبرند. میگویند، “افسردگی، سرماخوردگی روان است”.
…
خوردن غذا از بچگی، يکی از دلخوشی های بزرگ من بود! وای به روزی که متوجه میشدم ناهار، باب ميلم نيست و مثلاً خورش کدو داریم، آنوقت روزگارم سیاه میشد!
…