رادیو مژده

مفهوم و اهمیت عید پنتیکاست

امسال نيز مسیحیان، عید “پنتیکاست” را گرامی می‌دارند. ما در این مقاله، خواهیم کوشید توضیحاتی در خصوص این عید، خدمت شما خوانندگان گرامی ارائه دهیم تا روشن شود که این عید به چه مناسبتی است، مفهوم آن چیست، و از چه سبب از اهمیت برخوردار است.

 برای روشن شدن موضوع، نخست باید توضیحاتی در مورد “روح‌القدس” بدهیم. از همان ابتدا که یحیای تعمیددهنده به یهودیان نوید می‌داد که مسیح موعود بزودی ظهور خواهد کرد، آمدن او را با روح‌القدس مربوط می‌کرد. یحیی می‌فرمود: “من شما را برای توبه، با آب تعمید می‌دهم؛ امّا آن که پس از من می‌آید تواناتر از من است و من حتی شایستۀ برگرفتن کفشهایش نیستم. او شما را با روح‌القدس و آتش تعمید خواهد داد.” (انجیل متی ۳: ‏۱۱). در واقع، کار و رسالت مسیح موعود با این وعده همراه بود و هست که روح‌القدس در زندگی پیروان او عمل می‌کند.

مسیح در شب آخر، وقتی با شاگردانش بر سر سفرۀ شام آخر نشسته بود، دربارۀ این وعده با ایشان سخن گفت. فرمود: “من از پدر خواهم خواست و او مدافعی دیگر به شما خواهد داد که همیشه با شما باشد، یعنی روح راستی که جهان نمی‌تواند او را بپذیرد، زیرا نه او را می‌بیند و نه می‌شناسد؛ امّا شما او را می‌شناسید، چرا که نزد شما مسکن می‌گزیند و در شما خواهد بود.” (انجیل یوحنا ۱۴: ‏۱۶-‏۱۷). کلمۀ “مُدافع” ترجمۀ واژهای یونانی است، یعنی “پاراکـْلِتوس”، که می‌توان آن را “پشتیبان” یا “مددکار” نیز ترجمه کرد. این لغت یونانی، به کسی اشاره دارد که کنار شخصی دیگر می‌آيد تا او را پشتیبانی کند و به او یاری برساند.

مسیح کمی بعد، در همان شب، در این مورد توضیح بیشتری داد و فرمود: “بسیار چیزهای دیگر دارم که به شما بگویم، امّا اکنون یارای شنیدنش را ندارید. امّا چون روح راستی آید، شما را به تمامی حقیقت راهبری خواهد کرد؛ زیرا او از جانب خود سخن نخواهد گفت، بلکه آنچه را می‌شنود بیان خواهد کرد و از آنچه در پیش است با شما سخن خواهد گفت. او مرا جلال خواهد داد، زیرا آنچه را از آنِ من است گرفته، به شما اعلام خواهد کرد.” (انجیل یوحنا ۱۶: ‏۱۲-‏۱۴). منظور مسیح این بود که او بعنوان یک انسان، فقط می‌توانست مدتی کوتاه بر روی زمین باشد، و پس از آنکه بر روی صلیب، کفارۀ گناهان را پرداخت کند و باز زنده شود، باید به نزد خدای پدر، به آسمان بازگردد، به همان جایی که از ازل در آنجا بود. اما وقتی برود، روح‌القدس را خواهد فرستاد، که در واقع، همانند خودش می‌باشد. این روح‌القدس بود که مقرر بود کار مسیح را بر روی زمین ادامه دهد، و در وجود ایمانداران زندگی کند، و ایشان را قدرت ببخشد تا هم زندگی مقدسی داشته باشند و هم قادر گردند شاهدان او باشند.

به همین دلیل بود که مسیح پیش از آنکه به آسمان، به نزد خدای پدر بالا برود، به شاگردانش فرمود که در اورشليم بمانند تا این وعدۀ پدر را دریافت کنند. فرمود: “من موعودِ پدر خود را بر شما خواهم فرستاد؛ پس در شهر بمانید تا آنگاه که از اعلی با قدرت آراسته شوید.” (انجیل لوقا ۲۴: ‏۴۹). همین نکته در کتاب اعمال رسولان نیز ثبت شده است. مسیح پیش از بالارفتن به آسمان، فرمود: “اورشلیم را ترک مکنید، بلکه منتظر آن وعدۀ پدر باشید که از من شنیده‌اید. زیرا یحیی با آب تعمید می‌داد، امّا چند روزی بیش نخواهد گذشت که شما با روح‌القدس تعمید خواهید یافت.” (کتاب اعمال رسولان ۱: ‏۴-‏۵).

از همین رو، شاگردان عیسی به شهر بازگشتند و در آنجا، یکدل مشغول دعا شدند. ده روز از صعود مسیح به آسمان گذشت، که می‌شد پنجاه روز بعد از آن یکشنبه‌ای که او قیام فرمود، یعنی اینکه پس از مرگ بر صلیب، دوباره زنده شد. این روز، یکی از اعیاد یهودیان بود، که آن را “عید پنتیکاست” می‌نامیدند. کلمۀ “پنتیکاست” به زبان یونانی، یعنی “پنجاه”، زیرا این عید، پنجاه روز بعد از “عید پـِسَخ” برگزار می‌شد. لازم به تذکر است که روز جانسپاری عیسی مصادف بود با “عید پسخ” یهودیان. بر مردان یهودی که ساکن سرزمین فلسطین بودند، واجب بود که در این اعیاد سالیانه شرکت جویند و به این منظور، به شهر اورشلیم سفر کنند. اما بسیاری از یهودیانی که در نقاط مختلف جهان پراکنده بودند نیز برای شرکت در چنین اعیادی، رنج سفر را بر خود هموار می‌ساختند، و به اورشلیم می‌آمدند.

حال، بار دیگر به سراغ شاگردان عیسی می‌رویم. ایشان بعد از بالارفتن مسیح به آسمان، یکدل در یکجا، در شهر اورشلیم، جمع ‌شدند و به دعا و نیایش ‌پرداختند. ده روز از صعود مسیح گذشت. عید پنتیکاست فرا رسید. کلام خدا رویدادی را که در این روز افتاد، چنین بازگو می‌فرماید: “چون روز پـِنتیکاست فرا رسید، همه یکدل در یک جا جمع بودند که ناگاه صدایی همچون صدای وزش تندبادی از آسمان آمد و خانه‌ای را که در آن نشسته بودند، به تمامی پر کرد. آنگاه، زبانه‌هایی دیدند همچون زبانه‌های آتش که تقسیم شد و بر هر یک از ایشان قرار گرفت. سپس همه از روح‌القدس پُر گشتند و آن‌گونه که روح بدیشان قدرت تکلّم می‌بخشید، به زبانهای دیگر سخن گفتن آغاز کردند. در آن روزها، یهودیانِ خداترس، از همۀ ممالک زیر آسمان، در اورشلیم به سر می‌بردند. چون این صدا برخاست، جماعتی گرد آمده، غرق شگفتی شدند، زیرا هر یک از ایشان می‌شنید که آنان (یعنی شاگردان و پیروان عیسی) به زبان خودش سخن می‌گویند. پس حیران و بهت‌زده، گفتند: مگر اینها که سخن می‌گویند جملگی اهل جلیل نیستند؟ پس چگونه هر یک می‌شنویم که به زبان زادگاه ما سخن می‌گویند؟ . . . همه می‌شنویم که اینان به زبان ما مدح اعمال عظیم خدا را می‌گویند. پس همگی متحیر و سرگشته از یکدیگر می‌پرسیدند: معنی این رویداد چیست؟” (اعمال رسولان ۲: ‏۱-‏۱۲).

به این ترتیب، آن وعده‌ای که مسیح از جانب خدای پدر داده بود، جامۀ عمل پوشید. روح‌القدس در روز پنتیکاست، به این شکل پرشکوه و هیجان‌انگیز، بر شاگردان و پیروان عیسی فرود آمد، و ایشان با قدرت روح‌القدس، به زبانهای ديگر سخن گفتن آغاز کردند و اعمال عظيم خدا را اعلام نمودند. احتمال بسیار هست که این “اعمال عظیم خدا” همانا رحمت او در حق قوم اسرائیل، و همۀ قوم‌های جهان بود که از طریق فرستادن آن “مسیح موعود” به‌انجام رسیده بود، همان عیسای ناصری. و اکنون، یهودیانی که در سایر ممالک به دنیا آمده بودند، از جمله در “پارت و ماد و عیلام” که مناطق مختلف در ایران امروزی هستند، شرح کارهای بزرگ خدا را به زبان مادری خودشان می‌شنیدند.

اما چرا خدا به این شکل عمل کرد؟ چرا شاگردان و پیروان مسیح لازم بود به این شکل، تعمید به روح‌القدس را بیابند، همان تعمیدی که یحیی از آغاز در مورد آن سخن گفته بود؟ پاسخ به این سؤالات را می‌توانیم در موعظه‌ای که پطرس رسول، درست بعد از این واقعه صورت داد، پیدا کرد. او برای اینکه این ماجرای حیرت‌انگیز را برای تماشاگران آن تشریح کند، پیشگویی یوئیل نبی را نقل قول کرد. یوئیل یکی از پیامبران قوم اسرائیل بود که قرن‌ها پیش از ولادت عیسای مسیح زندگی می‌کرد. پطرس چنین فرمود: “این همان است که یوئیل نبی درباره‌اش چنین پیشگویی کرده بود، خدا می‌فرماید، در روزهای آخر از روح خود بر تمامی بشر فرو خواهم ریخت. پسران و دختران شما نبوّت خواهند کرد، جوانانتان رؤیاها خواهند دید و پیرانتان خوابها. و نیز در آن روزها، حتی بر غلامان و کنیزانم، از روح خود فرو خواهم ریخت و آنان نبوّت خواهند کرد.” (اعمال رسولان ۲: ‏۱۶-‏۱۸).

برای درک پیشگویی یوئیل، و اینکه چرا پطرس رسول درست همین پیشگویی را نقل قول کرد و آن را به رویداد آن روز پیوند داد، باید دو نکته را روشن سازیم. نخست، اگر با دقت به نبوت یوئیل توجه بفرمایید، اصطلاح “روزهای آخر” جلب نظر می‌کند. این اصطلاح به چه معنایی است؟ آیا به آخر زمان اشاره می‌کند، به دوره‌ای که منتهی به روز قیامت می‌شود؟ نه! اصطلاح “روزهای آخر” یا “ایام آخر” در کتاب‌مقدس، به دوره‌ای اشاره می‌کند که در آن “مسیح موعود” ظهور کرده باشد. به این ترتیب، از زمان ظهور عیسای ناصری، و این ادعای او که وی همان “مسیح موعود” است، “روزهای آخر” آغاز شد و هنوز نیز ادامه دارد، تا آن روز که او بار دیگر، با جلال و شکوه به این جهان بازگردد و ملکوت خدا را برقرار سازد. در این معنا، ما امروز در “روزهای آخر” زندگی می‌کنیم. همانطور که با دقت اشاره کردیم، عیسای ناصری خودش “ادعا کرد” که همان مسیح موعود است. اما ادعا کردن بسیار آسان است. هر کس می‌تواند “ادعا کند” که یک پیامبر است. اما چه چیزی “ادعا” را ثابت می‌کند؟ عیسای ناصری با قیام، یا همان زنده‌شدنش پس از مرگ بر صلیب، به شاگردان و تعداد بسیاری از پیروانش ثابت کرد که “ادعایش” درست و موثق بوده است، چرا که طبق پیشگویی‌های انبیای یهود، مسیح موعود قرار نبود در قبر بماند. اما علاوه بر آن، این نکته که پیشگویی یوئیل نبی جامۀ عمل پوشید، هم به پیروان عیسی و هم به یهودیان نشان داد که براستی “روزهای آخر”، یعنی همان دورۀ مسیح موعود آغاز شده است. این امر برای خودِ پیروان عیسی نیز بسیار مهم بود.

نکتۀ دوم که توضیحش حائز اهمیت است، اینست که طبق پیشگویی یوئیل نبی، هنگامی که روح‌القدس در “روزهای آخر” فروریخته شود، “پسران و دختران شما، جوانانتان و پیرانتان، و حتی غلامان و کنیزان” نیز نبوت خواهند کرد و خوابها و رؤیاها خواهند دید. بسیار خوب، اما در این امر چه چیز تازه یا عجیبی وجود دارد؟ زمانی اهمیت این اتفاقات بر ما روشن می‌شود که بدانیم تا پیش از ظهور مسیح موعود، این امور، یعنی نبوت‌کردن و دیدن رؤیا و غیره، فقط و فقط مختص انبیای یهود و مردان خدا و گاه نیز کاهنان و پادشاه یهود بود، نه برای افراد عادی، چه برسد به غلام و کنیز، یعنی برده‌ها. اما یوئیل نبی پیشگویی کرد که در دورۀ مسیح موعود، روح خدا بر “همه” فرو خواهد ریخت، فارغ از مقام و جایگاه اجتماعی ایشان. و این درست همان اتفاقی است که در روز پنتیکاست برای شاگردان و پیروان عیسای ناصری افتاد، برای افرادی که نه جزو انبیا بودند، و نه کاهن یا پادشاه! و این نشانه‌ای بود برای همگان تا بدانند که “دورۀ مسیحایی” آغاز شده است.

اما در آن روز، اعلام کارهای عظيم خدا به‌وسيلۀ پیروان عیسی، یک تفاوت عمده نیز با نبوت‌کردن انبیای یهود در گذشته، داشت. انبیای یهود همه به زبان عبری، یعنی زبان ملی یهودیان نبوت می‌کردند. این بار، آنچه که پیروان عیسی بر زبان راندند، برای مردمانی که از ممالک مختلف بودند، قابل درک بود، نه تنها برای یک ملت خاص، یعنی ملت یهود. این نکته نشانۀ این بود که نجاتی که خدای پدر از طریق مرگ پسرش بر روی صلیب فراهم ساخته، دیگر فقط محدود به یک قوم و قبیلۀ خاص نمی‌گردد، بلکه متعلق به همۀ ملت‌ها و قوم‌هاست.

روز پنتیکاست، روز آغاز “دورۀ مسیحایی” است، روز آغاز “ایام آخر”. و ما امروز نیز هنوز در این “ایام آخر” به‌سر می‌بریم و انتظار روزی را می‌کشیم که همین مسیح موعود، یعنی عیسای ناصری، بازگردد و “ایام آخر” را به کمال برساند و ملکوت و فرمانروایی عادلانۀ خدا را بطور نهایی برقرار سازد.

در روز پنتیکاست، ملکوت و فرمانروایی خدا به شکلی مقدماتی آغاز شد. این فرمانروایی از آن روز به بعد، در “کلیسای مسیح” جلوه‌گر است، و در همانست که تحقق می‌یابد. ملکوت خدا شروع شده است، اما در شکل آغازینش. و ما منتظریم که همان عیسای ناصری، بار دیگر بیاید و این ملکوت را به شکل نهایی‌اش برساند. اما “کلیسا” را رسولان مسیح یا هیچ انسان دیگری آغاز نکرد، بلکه خودِ روح‌القدس که شخص سوم از خدای تثلیث است. کلیسا را خود خدا آغاز کرد، همان شکل آغازین ملکوت خدا را. ابتکار عمل همواره در دستان پرقدرت و پر از حکمت خدای متعال است.

اینست پیام “عید پنتیکاست” و مفهوم آن. ما شما را تشویق و ترغیب می‌کنیم که با ایمان‌آوردن به عیسای مسیح، وارد این “ملکوت” بشوید. او تاوان گناهان ما را پرداخته و با زنده‌شدن خود، قدرت مرگ را در‌هم شکسته و دروازه‌های امید جاودانی را به روی ما گشوده است. پس شایسته است که این هدیۀ رایگان را با ایمان‌آوردن به عیسای مسیح بپذیریم و از هم‌اکنون وارد “ملکوت” خدا گردیم. اگر هم قبلاً به مسیح ایمان آورده‌اید، در ایمان خود مستحکم باشيد و برای جلال خدا ثمرِ بسيار آوريد و با نگریستن به امیدی که در بازگشت پرشکوه مسیح هست، سختیها و مشقات زندگی را پشت سر بگذارید و دلسرد نشوید. آمین!