مسیحیان، امسال نيز عید صعود مسیح به آسمان را گرامی میدارند. اما اهمیت و مفهوم صعود مسیح برای ما چیست؟ چرا این واقعه مهم است و چه پیامی برای ما دارد؟ ما بهمناسبت فرارسيدن سالروز صعود مسيح، امسال نیز به جنبهای دیگر از اهميت اين واقعه میپردازیم. پیام امسال اینست که ما میتوانیم در پیروزی مسیح بر شیطان شریک شویم.
پیش از آنکه به این پیام بپردازیم، بهتر است مروری مختصر بر وقايعی داشته باشيم که در حولوحوش این واقعۀ عظیم رخ دادند. خداوندگار ما، عیسای مسیح، در یک روز یکشنبه، صبح بسیار زود، از میان مردگان برخاست. چیزی نگذشت که او خود را زنده، به زنانی ظاهر فرمود که آمده بودند تا پیکر مقدس او را با روغنهای معطر تدهین کنند. آنان در نهایت حیرت، دیدند که آن سنگ عظیم و سنگین که برای پوشاندن ورودی مقبره بهکار رفته بود، به کناری غلتانیده شده است. وقتی به داخل مقبره نگاه کردند، دیدند که خالی است، اما دو فرشته را در داخل مقبره دیدند که به ایشان گفتند، عیسی زنده شده است و خود را به شاگردان ظاهر خواهد نمود. زنان ذوقزده و شتابان، میرفتند تا اين خبر را به شاگردان برسانند که ناگهان عیسی خود را زنده بر ایشان ظاهر ساخت. در همان یکشنبه، عیسای قیامکرده، خود را به رسولانش و برخی دیگر از پیروان خود زنده نشان داد و با ایشان به گفتگو پرداخت و حتی با آنان غذا خورد تا ثابت کند که شبح یا روح نیست، بلکه جسماً و روحاً زنده شده است. این ملاقاتهای حیاتی، به مدت چهل روز ادامه یافت، حیاتی از این لحاظ که برای آن یازده رسول (یا همان شاگردان یا حواریون) و نیز سایر پیروان خود، مفهوم و هدف رسالتش را تشریح میکرد. رسولان او درک نموده بودند که عیسی همان مسیح موعود و پسر خدای زنده است (بر اساس متی ۱۶: ۱۶)، اما آن نوع مسیح که میبایست به زور شمشیر و با جنگ و کشتار رومیهای غاصب، سلطنتی برتر از سلطنت داوود را در اسرائیل برقرار سازد. اعتقادی که رسولان و سایر پیروان عیسی تا پیش از رستاخیزش (یعنی زنده شدنش بعد از مرگ) به آن رسیده بودند، اینچنین بود.
اما کاری که عیسی پس از رستاخیزش انجام داد، این بود که ذهن ایشان را روشن سازد تا از کتب مقدس انبیای یهود به این واقعیت نیز برسند که مسیح موعود، پیش از برقراری ملکوت و سلطنت خدا، ضروری بود که رنج و زحمت فراوان ببیند. خداوندگار ما عیسای مسیح، همین کار را در طول آن چهل روز انجام داد، آن چهل روز پیش از بالا رفتنش به آسمان. لوقا این واقعیت را چنین شرح میدهد: “آنگاه به ایشان گفت، این همان است که وقتی با شما بودم، میگفتم؛ اینکه تمام آنچه در تورات موسی و کتب انبیا و مزامیر دربارۀ من نوشته شده است، باید به حقیقت پیوندد. سپس ذهن ایشان را روشن ساخت تا بتوانند کتب مقدّس را درک کنند. و به ایشان گفت، نوشته شده است که مسیح رنج خواهد کشید و در روز سوّم از مردگان بر خواهد خاست، و به نام او توبه و آمرزش گناهان به همۀ قومها موعظه خواهد شد و شروع آن از اورشلیم خواهد بود. شما شاهدان این امور هستید.” (انجیل لوقا ۲۴: ۴۴-۴۸). همین لوقا، این بار در کتاب اعمال رسولان، این بخش از رسالت مسیح را چنین شرح میدهد: “من کتاب نخست خود را (منظور انجیل لوقا است)، ای تِئوفیلوس، در باب همۀ اموری تألیف کردم که عیسی به عمل نمودن و تعلیم دادنشان آغاز کرد تا روزی که به واسطۀ روحالقدس دستورهایی به رسولان برگزیدۀ خود داد و سپس بالا برده شد. او پس از رنج کشیدن، خویشتن را بر آنان ظاهر ساخت و با دلایل بسیار ثابت کرد که زنده شده است. پس به مدت چهل روز بر آنان ظاهر میشد و دربارۀ پادشاهی خدا با ایشان سخن میگفت.” (کتاب اعمال رسولان ۱: ۱-۳).
بر اساس مطالبی که از انجیل لوقا و کتاب اعمال رسولان ذکر کردیم، خداوندگار ما، مسیح، در این چهل روز کار بسیار مهمی انجام داد. او اگر همان روز نخست که از مردگان برخاست، به آسمان بالا برده میشد، رسالتش کاملاً ناقص و تمامنشده باقی میماند. اول اینکه پیروانش به مفهوم و اهمیت معجزات و تعالیمی که او پیش از مصلوب شدنش ارائه کرده بود، پی نمیبردند و در برداشت نادرست و ناکامل خود باقی میماندند. و دوم اینکه هیچ طرح و برنامهای برای ادامۀ رسالت مسیح و اعلان پیام نجاتبخش او بهدست نمیآوردند و رسالت مسیح کاملاً بینتیجه و ناقص باقی میماند. اما عیسای مسیح، در این مدت چهلروزه رسالت خود را تکمیل کرد. رسولان و سایر پیروان او اکنون از طرحی مشخص برخوردار شدند در این خصوص که چگونه خبر خوش انجیل را به همۀ ملتها اعلان کنند. اینک نخستین وظیفۀ ایشان این بود که در اورشلیم بمانند تا از قدرت روحالقدس پُر شوند. لوقا در این مورد میفرماید: “یک بار در حین صرف غذا بدیشان امر فرمود که اورشلیم را ترک مکنید، بلکه منتظر آن وعدۀ پدر باشید که از من شنیدهاید. زیرا یحیی با آب تعمید میداد، امّا چند روزی بیش نخواهد گذشت که شما با روحالقدس تعمید خواهید یافت . . . چون روحالقدس بر شما آید، قدرت خواهید یافت و شاهدان من خواهید بود، در اورشلیم و تمامی یهودیه و سامِرِه و تا دورترین نقاط جهان.” ایشان نیز از این دستور اطاعت کردند و در اورشلیم ماندند و دَه روز بعد از آن، به روحالقدس تعميد يافتند و از روحالقدس پُر شدند و از همان روز، با قدرت او شروع کردند به اعلان پیام نجاتبخش مسیح. بدینسان کلیسای مسیح بنیاد نهاده شد، یعنی جمع افرادی که ایمان آوردند عیسای ناصری، همان مسیح موعود است. با این مقدمۀ طولانی، میپردازیم به موضوع بالا رفتن مسیح به آسمان و اهمیت آن در پرتوِ وقایعی که پیش از آن رخ داده بود و ما آنها را شرح دادیم.
کلام خدا در زمینۀ صعود یا بالا رفتن خداوندگارمان، مسیح، چنین میفرماید: “سپس ایشان را بیرون از شهر تا نزدیکی بِیتعَنْیا برد و دستهای خود را بلند کرده، برکتشان داد؛ و در همان حال که برکتشان میداد از آنان جدا گشته، به آسمان برده شد. ایشان او را پرستش کردند و با شادی عظیم به اورشلیم بازگشتند. در آنجا پیوسته در معبد میماندند و خدا را حمد و سپاس میگفتند.” (لوقا ۲۴: ۵۰-۵۳). چه صحنۀ شگفتانگیزی! عیسی را تجسم کنیم که دستهای خود را بلند کرده و ایشان را برکت میدهد. و در همان حال که دستهایش بالا بود و برکات الهی را برایشان میطلبید، به بالا برده شد، به آسمان. لوقا همین صحنه را در کتاب اعمال رسولان تکمیل کرده، میفرماید: “عیسی پس از گفتن این سخنان، در حالی که ایشان مینگریستند، به بالا برده شد و ابری او را از مقابل چشمان ایشان برگرفت. هنگامی که میرفت و شاگردان به آسمان چشم دوخته بودند، ناگاه دو مرد سفیدپوش در کنارشان ایستادند و گفتند، ای مردان جلیلی، چرا ایستاده به آسمان چشم دوختهاید؟ همین عیسی که از میان شما به آسمان برده شد، باز خواهد آمد، به همینگونه که دیدید به آسمان رفت.” (کتاب اعمال ۱: ۹-۱۱).
بهراستی که باید خدا را سپاس گفت و جلال و شکوه او را توصیف کرد، چرا که برای ما انسانهای گناهکار کارهایی شگفتانگیز انجام داده است. میتوان گفت که بالا رفتن مسیح به آسمان، نقطۀ پایان رسالت او برای نجات ما انسانهای گناهکار بود. او از آسمان، از نزد پدر آسمانی به زمین آمد، نطفۀ مقدسش در رَحِم مریم باکره قرار گرفت، زاده شد، همچون هر انسان دیگری رنجهای زندگی را متحمل گردید، و در سن سی سالگی خدمت خود را آغاز کرد. او با انجام معجزات و شگفتیها ثابت کرد که همان مسیح موعود است. سپس طبق پیشگوییهای انبیای یهود در عهدقدیم، متحمل عذاب وحشتناک صلیب شد و خونش بهعنوان تاوان گناهان ما ریخته شد. اما در سومین روز پس از مرگش، با جلال و شکوهی عظیم به زندگی بازگشت و دروازههای آسمان را به روی هر انسان توبهکار گشود، هر انسانی که با ایمان و اعتماد به مسیح، نزد پدر آسمانی بیاید. و اکنون، در چنین روزی، جسماً و روحاً به آسمان بالا برده شد. او بر دست راست خدای قادر مطلق نشست و تمامی قدرت در آسمان و زمین به او سپرده شده است. خداوندگار ما از آن زمان و تاکنون، در آسمان در درگاه الهی برای ما و هر کسی که به او ایمان بیاورد، نزد پدر آسمانی شفاعت میکند و خون خود را برای پاک کردن گناهانمان بهکار میگیرد تا مقبول خدای پدر باشيم.
کلام خدا بارها و بارها فرموده که خداوندگارْ عیسی، در آسمان بر دست راست خدای پدر جلوس فرموده و نشسته است. پولس رسول وقتی دربارۀ قدرتی که عیسی را از مردگان برخیزانید سخن میگفت، در ادامۀ آن در این باره مینویسد: “این قدرت، برخاسته از عمل نیروی مقتدر خداست که آن را در مسیح به کار گرفت، آن هنگام که او را از مردگان برخیزانید و در جایهای آسمانی، به دست راست خود نشانید، بس فراتر از هر ریاست و قدرت و نیرو و حاکمیت، و هر نامی که چه در این عصر و چه در عصر آینده ممکن است از آنِ کسی شود. و همه چیز را زیر پاهای او نهاد،” (افسسیان ۱: ۱۹-۲۲). از میان نکاتی که در این آیات مطرح شدهاند، میخواهیم ابتدا بر این نکته تأکید بیشتری بگذاریم که خدا مسیح را در جایهای آسمانی، به دست راست خود نشانید. مقصود از این “جایهای آسمانی” چیست؟ میدانیم که “آسمان” یک مکان خاص مادی نیست، زیرا خدا ماده نیست که نیاز به یک مکان مادی داشته باشد. مقصود از “آسمان” عالَم غیرمادی است، عالمی که خودِ خدا و فرشتگان مقدس او و روح و جان نجاتيافتگان در آن بهسر میبَرند. عبارت “به دست راست خدا” نیز به معنی اقتدار و اختیار مطلق مسیح است. اما نکتۀ دوم این است که او، “بس فراتر از هر ریاست و قدرت و نیرو و حاکمیت” میباشد. این ریاستها و قدرتها چه کسانی هستند؟ یا بهتر است بگوییم چه موجوداتی هستند؟ پولس به این سؤال در فصل ششم همین رساله پاسخ میدهد. او با اشاره به اینکه دشمنان ما چه کسانی هستند، میفرماید: “زیرا ما را کشتی گرفتن با جسم و خون نیست (منظور انسانها است)، بلکه ما علیه قدرتها، علیه ریاستها، علیه خداوندگاران این دنیای تاریک، و علیه فوجهای ارواح شریر در جایهای آسمانی میجنگیم.” (آیۀ ۱۲). بله، تمامی این نیروهای تاریکی و شریر و شیطانی، همگی زیر پاهای مسیح انداخته شدهاند. او “بس فراتر” از همۀ آنهاست. در این زندگی، پیش از اینکه مسیح بار دیگر، بر ابرها به این جهان بازگردد تا پادشاهی و فرمانروایی خدا را برقرار سازد، ما با این نیروها و قدرتها و ریاستها در نبرد هستیم. اما پیامی که امسال عید صعود مسیح برای ما دارد، اینست که تمام این دشمنان شیطانی، این سرکردگان تاریکی و شرارت، زیر پاهای مسیح قرار دارند. گرچه ما گاه در این نبرد احساس خستگی و درماندگی میکنیم، اما صعود مسیح به آسمان، و نشستن او به دست راست خدا، این نوید را به ما میبخشد که نباید خستهخاطر و دلزده شویم، چرا که مسیح بر همۀ آنها پیروز شده است. او با صلیب خود، و نیز با رستاخیزش از مردگان، بر همۀ آنها چیره شده است. او در شب آخر، پیش از آنکه دستگیر شود، به شاگردانش فرمود: “در دنیا برای شما زحمت خواهد بود؛ امّا دلْ قوی دارید، زیرا من بر دنیا غالب آمدهام.” (یوحنا ۱۶: ۳۳).
عزیزان، بیایید پیام امسال را برای عید صعود به جان و دل بپذیریم. مسیح آن کاری را که برای نجات ما انسانها ضروری بود انجام داد و پس از مرگ و قيام از مردگان، پيروزمندانه به آسمان بالا برده شد. اما او در آنجا بیکار ننشسته، بلکه علاوه بر اینکه پيوسته نزد خدای پدر برای ما شفاعت میکند، ما را در نبرد و پیکار توانفرسایمان با نیروهای تاریکی و شيطانی مورد حمایت خود قرار میدهد، چونکه او خود، بر صلیبش بر آنها پیروز شده است. پولس میفرماید که او “ریاستها و قدرتها را خلعسلاح کرده، در نظر همگان رسوا ساخت و به وسیلۀ صلیب بر آنها پیروز شد.” (کولسیان ۲: ۱۵). اکنون آنچه او میخواهد، این است که ما در پیروزی او شریک باشیم و از هیچچیز نهراسیم. آمین!