امسال نيز مسیحیان جهان، عیدی را جشن میگیرند به نام “پنتیکاست”. ما در این مقاله، مفهوم و اهمیت این عید را شرح خواهیم داد و خواهیم کوشید یکی از پیامهایی را که چنین مناسبتی میتواند برای ما داشته باشد، با شما در میان بگذاریم.
عید پنتیکاست در اصل یکی از اعیاد یهودیان بوده است. یهودیان سه عید مهم داشتند که در گذشته، زمانی که اورشلیم یا همان “بیتالمقدس” و معبد مقدس آن هنوز پابرجا بود، یعنی تا پیش از سال ۷۰ میلادی، برای زیارت به این شهر می رفتند و در معبد مقدس، این سه عید را برگزار میکردند. پنتیکاست یکی از این سه عید بود که ۵۰ روز بعد از عید “پِسَح” برگزار میشد. عید پِسَح که عید نان فطیر نیز نامیده میشود، مصادف شد با روز رستاخیز مسیح، روزی که عیسی مسیح جسماً به زندگی بازگشت، اما با بدنی جلالیافته، یا بدنی غيرفانی و روحانی (طبق اول قرنتیان ۱۵: ۴۴). عید پنتیکاست طبق شریعت موسی، عید “هفتهها” نیز نامیده میشد که در آن، پایان برداشت محصول را جشن میگرفتند و بهخاطر آن خدا را سپاس میگفتند. اما در روزگاری که عیسای ناصری میزیست، علمای یهود بر این باور بودند که در چنین روزی بود که خدا بر کوه سینا، شریعت و احکام خود را به موسی عطا فرمود. به این ترتیب، این عید در زمان عیسی، مناسبتی دوگانه یافته بود.
در اینجا اشاره به یک حدیث در میان علمای یهود خالی از لطف نیست. طبق این حدیث، در پای کوه سینا، فقط قوم اسرائیل حضور نداشتند، بلکه هفتاد ملت دیگر نیز بودند. خداوند از طریق موسی از مشایخ قوم اسرائیل پرسید که آیا میپذیرند که قوم خاص او باشند و احکام او را اطاعت کنند، اما در واقع این سؤال را نه تنها از بزرگان قوم اسرائیل، بلکه از آن هفتاد ملت نیز پرسید، البته از هر یک به زبان خودشان. اما در این میان، فقط قوم اسرائیل بود که به دعوت خداوند متعال پاسخ مثبت داد و از آن روز به بعد، قوم اسرائیل تبدیل شد به ملت مقدس و خاص خدا. البته این صرفاً یک حدیث است و از درستی آن اطمینانی نیست و در کتابمقدس ذکر نشده است. اما توجه به این حدیث میتواند به درک ما از رویداد روز پنتیکاست کمک کند. در خصوص فرمایش خداوند و پاسخ مثبت قوم اسرائیل، میتوانید به کتاب خروج، فصل ۱۹، آیات ۳ تا ۸ مراجعه بفرمایید.
حالا شاید این سؤال برایتان پیش بیاید که این عید یهودیان چه ارتباطی به ما مسیحیان دارد؟ همزمان شدن عید پِسَح یهودیان با عید رستاخیز مسیح قابل درک است، اما چرا روز پنتیکاست وارد مسیحیت نیز شده است، و چرا برای مسیحیان نیز مهم است؟ به منظور پاسخ به این سؤال، باید به فصل دوم از کتاب اعمال رسولان در عهدجدید مراجعه کنیم. عیسای مسیح به مدت چهل روز بعد از رستاخیزش، خود را زنده بر شاگردانش ظاهر میفرمود و بر اساس پیشگوییهای کتب عهدقدیم و انبیای یهود، رسالت خود را تشریح میکرد و دستورات مهمی را به شاگردان یا همان حواریون میداد، دستوراتی که برای رساندن پیام نجاتبخش او به همۀ ملتها ضروری بود. در چهلمین روز از رستاخیزش، یک بار دیگر بر ایشان ظاهر شد. در این خصوص، کلام خدا چنین میفرماید: “یک بار در حین صرف غذا بدیشان امر فرمود که، اورشلیم را ترک مکنید، بلکه منتظر آن وعدۀ پدر باشید که از من شنیدهاید. زیرا یحیی با آب تعمید میداد، امّا چند روزی بیش نخواهد گذشت که شما با روحالقدس تعمید خواهید یافت.” در اینجا شاگردان از او پرسیدند که در چه زمانی او پادشاهی خدا را بر اسرائیل برقرار خواهد کرد؟ عیسی در پاسخ فرمود: “بر شما نیست که ایام و زمانهایی را که پدر در اختیار خود نگاه داشته است بدانید؛ امّا چون روحالقدس بر شما آید، قدرت خواهید یافت و شاهدان من خواهید بود، در اورشلیم و تمامی یهودیه و سامِره و تا دورترین نقاط جهان.” (کتاب اعمال رسولان ۱: ۴-۸). در اینجا بود که عیسای مسیح به آسمان بالا برده شد و شاگردانش به اورشلیم برگشتند، و طبق دستور عیسی، در آنجا ماندند تا با روحالقدس تعمید یابند.
به این ترتیب، شاگردان و پيروان عيسی، که حدوداً يکصد و بیست تن بودند، در اورشلیم ماندند و منتظر بودند تا با روحالقدس تعمید بیابند، بدون اینکه بدانند این تعمید به چه معنایی است و چگونه صورت خواهد گرفت. ده روز بعد از واقعۀ صعود عیسی به آسمان، روز پنتیکاست بود. همۀ مردان یهودی موظف بودند برای شرکت در این مراسم به اورشلیم بروند. اما نه فقط ایشان، بلکه آن عده از یهودیانی نیز که از ممالک دیگر بودند، در صورت امکان به اورشلیم میآمدند. این گروه از یهودیان، طبعاً به زبان زادگاه خود سخن میگفتند.
پس اکنون با توجه به توضیحات بالا، میتوانیم به این بپردازیم که در روز پنتیکاست چه اتفاقی افتاد. چه رویدادی رخ داد که این روز تبدیل شد به یکی از اعیاد اصلی مسیحیت؟ در این مورد، کلام خدا میفرماید: “چون روز پنتیکاست فرا رسید، همه یکدل در یک جا جمع بودند که ناگاه صدایی همچون صدای وزش تندبادی از آسمان آمد و خانهای را که در آن نشسته بودند، به تمامی پر کرد. آنگاه زبانههایی دیدند همچون زبانههای آتش که تقسیم شد و بر هر یک از ایشان قرار گرفت. سپس همه از روحالقدس پُر گشتند و آنگونه که روح بدیشان قدرت تکلّم میبخشید، به زبانهای دیگر سخن گفتن آغاز کردند.” (کتاب اعمال ۲: ۱-۴).
این صحنه را تجسم کنید که عدۀ بسیاری، بیش از صد نفر، در مکانی مناسب جمع بودند، بهطوری که دیگران هم میتوانستند وقایع را ببینند و بشنوند. اول، صدایی بلند، شبیه به صدای وزش تندبادی عظیم، شنیده شد. سپس زبانههای آتش ظاهر شد و بر سر هر یک از پیروان مسیح قرار گرفت، و ایشان با روحالقدس تعمید یافتند. پس از آن، همگی آنها شروع کردند به سخن گفتن از اعمال عجيب خدا (طبق اعمال رسولان ۲: ۱۱). اما آنچه حیرتانگیز بود، این بود که يهوديانی که از ممالک گوناگون در اورشليم بهسر میبردند، شرح کارهای بزرگ خدا را به زبان زادگاه خود میشنيدند! آن یهودیانی که در آن روز در اورشلیم بودند و این رویداد را مشاهده کردند، از جامههای پیروان مسیح تشخیص دادند که ایشان به طبقۀ متوسط تعلق دارند، طبقهای که آنقدر پولدار نبودند که بتوانند تحصیلات عالی بکنند و زبانهای ممالک دیگر را بیاموزند. مردمانی که شاهد این امور بودند، از خراسان، تا ممالک شمال آفریقا و ایتالیا را شامل میشدند. آنچه شاگردان و پيروان مسيح میگفتند، طبق کتاب اعمال رسولان، “مدح اعمال عظیم خدا” بود، یعنی ستایش خدا بهخاطر کارهای عظیمش. شاید نادرست نباشد که حدس بزنیم، ایشان خدا را بهطور خاص برای فرستادن نجاتدهنده ستایش میکردند. همین نوع ستایش را در فصل اول انجیل لوقا، از زبان مریم، مادر خداوندگار ما، عیسای مسیح، و بعد زکریا، پدر یحیای تعمیددهنده، تحت هدایت روحالقدس، میشنویم. پس به احتمال زیاد، در روز پنتیکاست نیز آن عده از پیروان مسیح، خدا را برای همین موضوع ستایش میکردند، یعنی برای اینکه سرانجام خدا آن نجاتدهندۀ موعود را فرستاده است.
بدین ترتیب، شاهدان این وقایع در روز پنتیکاست، از دو نکته حیرت کردند، اول اینکه شرح کارهای بزرگ خدا را توسط پيروان مسيح به زبان زادگاه خود میشنيدند! و دوم اینکه ایشان خدا را برای واقعیتی جدید ستایش میکردند، برای فرستادن نجاتدهندۀ موعود. پس این نجاتدهنده که بود و چگونه بر قوم اسرائیل ظاهر شده بود؟ حالا همۀ ساکنان اورشلیم، آنانی که این وقایع را دیده بودند، با اشتیاق و با بیصبری میخواستند از چگونگی ماجرا آگاهی بیابند. در اینجا بود که پطرس، همان شاگردی که در حضور چند کنیز و خدمتکار کاهن اعظم، منکر آشنایی با عیسای ناصری شده بود، با شهامت ایستاد و از ابتدا تا انتها بر عیسای ناصری شهادت داد. او فرمود: “پس قوم اسرائیل، جملگی بهیقین بدانند که خدا این عیسی را که شما بر صلیب کشیدید، خداوند و مسیح ساخته است.” (اعمال ۲: ۳۶). منظور پطرس از اصطلاح “خداوند”، ارباب و صاحباختیار یا همان خداوندگار بود، و منظورش از “مسیح” همان پادشاه برگزیدۀ الهی که همذات با خداست، یا همان “پسر خدا”.
در آن روز، حدود سه هزار نفر از یهودیان ایمان آوردند که عیسای ناصری، همان مسیحای موعود انبیای یهود است. این عده متشکل بودند هم از یهودیان فلسطین، و هم از یهودیانی که از ممالک دور و نزدیک دنیا در اورشليم بهسر میبردند. به این شکل، “کلیسا” پا به عرصۀ وجود گذاشت، کلیسا نه به معنای ساختمان یا عمارتی مذهبی، بلکه به معنای گروهی که به نام مسیح و برای پرستش او گرد میآیند. روز پنتیکاست در واقع روز ولادت “کلیساست”، کلیسا در مفهومی که ذکر کردیم.
حال این سؤال پیش میآید که آیا مسیح آمد تا دین یهود را منسوخ و باطل کند و دینی نو بیاورد، دینی با احکام و شریعت و مناسک و آداب و سنن جدید؟ هرگز! مفهوم کار تازهای را که مسیح انجام داد، میتوانیم از فرمایش یحیای تعمیددهنده کشف کنیم. او زمانی که یهودیان را به نشانۀ توبه در رود اردن تعمید میداد، به ایشان میفرمود: “من شما را با آب تعمید میدهم، امّا کسی تواناتر از من خواهد آمد که من حتی شایسته نیستم بند کفشهایش را بگشایم. او شما را با روحالقدس و آتش تعمید خواهد داد.” (لوقا ۳: ۱۶). معنی و مفهوم این گفته چیست؟ باید توجه بکنیم که یحیی همچون حلقۀ آخر در زنجیرۀ انبیای یهود بود، انبیایی که یهودیان را تشویق میکردند که به شریعت موسی عمل کنند. هیچیک از آنها دین و مذهب جدیدی نیاوردند، بلکه همگی یکصدا به یهودیان هشدار میدادند که چنانچه به شریعت موسی با دل و جان عمل نکنند، مکافات الهی را خواهند چشید. قسمت مهم شریعت موسی همانا انجام تشریفات و آداب و رسوم مذهبی بود، نظیر رسوم عبادی، تقدیم قربانیها، روزه، و دستورات مربوط به امور شهروندی و مدنی. یحیی نیز به همین زنجیره تعلق داشت. او نیز یکی از تشریفات را به نشانۀ توبه برای یهودیان انجام میداد. اما خودِ او بهروشنی و وضوح اعلان کرد که شخصی که بعد از او میآید، تشریفات و مناسک ظاهری نخواهد آورد، بلکه تعميد با روحالقدس و آتش را. از همان آغاز رسالت یحیی و عیسی، روشن بود که کار عیسی، عملی درونی خواهد بود، عملی که با جان و روح انسان سر و کار خواهد داشت، کاری که روحالقدس، روح قدوس خدا، در باطن و درون انسان انجام خواهد داد. هر کس که اعتراف میکند عیسی “خداوند” است، این کار را بهواسطۀ روحالقدس انجام میدهد (طبق رومیان ۱۰: ۹-۱۰ و اول قرنتیان ۱۲: ۳).
شما چطور؟ آیا در پی دین و مذهب هستید یا در جستجوی رابطهای صمیمانه، عمیق و شخصی با خدا؟ تشریفات میخواهید یا رابطهای زنده؟ روز پنتیکاست فرصتی است برای یادآوری این راه و روش و طریقت روحانی برای برقراری رابطهای قلبی و صمیمی با خدا. یوحنای رسول میفرماید: “شریعت به واسطۀ موسی داده شد؛ فیض و راستی به واسطۀ عیسی مسیح آمد.” (یوحنا ۱: ۱۷). شما کدامیک را دوست دارید؟ شریعت و احکام و تشریفات ظاهری را؟ یا فیض و راستی را در رابطهای صمیمی با خدا، خدایی که بهواسطۀ عیسی مسیح، پدر ما شده، و ما نیز فرزندان او؟ مسیح یک بار فرمود: “امّا زمانی میرسد، و هماکنون فرا رسیده است، که پرستندگان راستین، پدر را در روح و راستی پرستش خواهند کرد، زیرا پدر جویای چنین پرستندگانی است. خدا روح است و پرستندگانش باید او را در روح و راستی بپرستند.” (یوحنا ۴: ۲۳-۲۴). مسیحیت طریقت “روحالقدس” است، طریقت روح و راستی، و نه احکامی که بتوان با “کلاههای شرعی” از آنها طفره رفت و آنها را توجیه کرد. شما کدام را ترجیح میدهید؟
مسیح فرمود: “روح است که زنده میکند (منظور روحالقدس است)؛ جسم را فایدهای نیست. سخنانی که من به شما گفتم، روح و حیات است.” (یوحنا ۶: ۶۳). و در جایی دیگر نیز فرمود: “هر که تشنه است، نزد من آید و بنوشد. هر که به من ایمان آوَرَد، همانگونه که کتاب میگوید، از بطن او نهرهای آب زنده روان خواهد شد.” یوحنا در توضیح این فرمایش خداوندگار ما، مینویسد: “این سخن را دربارۀ روح گفت (همان روحالقدس)، که آنان که به او ایمان بیاورند، آن را خواهند یافت؛” (یوحنا ۷: ۳۷-۳۹). اینک انتخاب با هر یک از ما است، انتخاب میان احکام و آداب و رسوم خشک و بیروح، و طریقت پویا و پرطراوت با پدر ما خدا، از طریق پسرش عیسای مسیح، و با قدرت روحالقدس، همان روح قدوسی که در روز پنتیکاست بر ایمانداران به مسیح فرو ریخت. خداوند، ما را در این مسیر هدایت بفرماید. آمین!