رادیو مژده

سال نو، لباس نو

نوروز فرا می‌رسد. مردم همه در پی تدارک عیدند، عیدی که در آن، همه چیز بوی نو می‌دهد، بوی تازگی. در روز اول عید، کوچکترها با لباس‌های نو به دیدار بزرگترها می‌روند. طبیعت نیز لباس کهنه را از تن به‌درآورده، لباس نو بر تن می‌کند. در این میان، کودکان بیش از همه شادند، چرا که از والدین خود لباس‌های نو دریافت می‌کنند.

همۀ ما به این لباس نو نیاز داریم. لازم است لباس‌های کهنه را از تن به‌درآوریم و لباس‌های نو بر تن کنیم، لباس‌هایی که خدا برای ما فراهم ساخته است. گamsterdam 1216748 1920ناهان و خطاهای ما، همچون لکه‌هایی بر جانِ ما هستند. مشکل اینجا است که این لکه‌ها آنقدر پررنگ هستند که با تلاش ما از میان نمی‌روند. لباس‌های کهنه را باید دور ریخت و لباسی نو پوشید. پس بیایید در این نوروز، لباسی نو بر تن کنیم، لباسی که خدا به ما می‌دهد.

پولس رسول به ايماندارانِ به مسيح می‌فرماید: “شما آموختید که باید به‌لحاظ شیوۀ زندگی پیشین خود، آن انسان قدیم را که تحت‌تأثیر امیالِ فریبنده دستخوش فساد بود، از تن به‌در آورید. باید طرز فکر شما نو شود، و انسان جدید را در بر کنید، که آفریده شده است تا در پارسایی و قدوسیت حقیقی، شبیه خدا باشد.” (رساله به افسسیان ۴:‏۲۲-‏۲۴). در این آیات، پولس رسول طبیعت ما را به لباس تشبیه می‌کند. می‌فرماید که ما یک “انسان قدیم” یا همان طبیعت کهنه داریم. “انسان قدیم” را باید از تن به‌در کنیم و “انسان جدید” را همچون لباس بر تن کنیم.

اما این لباس کهنه، این “انسان قدیم” چه خصوصیاتی دارد؟ نخست آنکه پولس آن را “شیوۀ زندگی پیشین” ما می‌نامد. دوم، این شیوۀ زندگی پیشین ما، دچار فساد است، زیرا تحت تأثیر امیال فریبنده قرار دارد. همۀ ما این “امیال فریبنده” را تجربه کرده‌ایم و می‌کنیم. بههمین منظور است که باید از فرصت‌هایی که خدا در اختیار ما قرار می‌دهد، استفاده کنیم تا خود را از آنها خلاصی دهیم و نو شویم. نوروز امسال همان فرصتی است که به ما یادآوری می‌کند که لباس نو را بر تن کنیم، لباسی که خدا به ما می‌دهد.

پولس رسول مشخصات بیشتری از این “انسان قدیم” را در آیاتِ پیش از آنچه ذکر کردیم، بیان می‌دارد. می‌فرماید: “پس این را می‌گویم و در خداوند تأکید می‌کنم که رفتار شما دیگر نباید همانند اقوام دور از خدا باشد که در بطالت ذهن خود رفتار می‌کنند. عقل آنها تاریک شده است، و به‌علت جهالتی که نتیجۀ سختدلی‌شان است، از حیات خدا به‌دور افتاده‌اند. آنان چون هر حساسیتی را از دست داده‌اند، خویشتن را یکسره در هرزگی رها کرده‌اند، چندان‌که حریصانه دست به هر ناپاکی می‌آلایند.” (آیات ۱۷-‏۱۹). در اینجا، پولس رسول انسان‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کند؛ یکی ایمانداران به مسیح هستند و دیگری “اقوام دور از خدا”. پولس رفتار آنان را ناشی از ذهن ایشان می‌داند، ذهنی که در بطالت است. باید این نکتۀ مهم را در اینجا تذکر دهیم که هر عمل انسان، ناشی از طرز فکر او است، از ذهن او. اگر ذهن انسان نو شود، رفتارش نیز تغییر خواهد کرد. اگر می‌خواهید رفتاری متفاوت و الهی داشته باشید، باید اول ذهن خود را تغییر دهید. به قول شاعر، “از کوزه همان برون تراود که در اوست.” رفتار و کردار الهی از ذهنی الهی تراوش می‌کند.

سپس می‌فرماید: “عقل آنها تاریک شده است.” انسان در تاریکی نه چیزی را می‌بیند و نه جایی را. از عقل تاریک است که رفتارها و سخنان زشت و ناپسند بیرون می‌آید. اما خدا می‌خواهد به‌واسطۀ پسرش، عیسی مسیح، به ما نور ببخشد. مسیح در این خصوص فرمود: “من نور جهانم. هر که از من پیروی کند، هرگز در تاریکی راه نخواهد پیمود، بلکه از نورِ زندگی برخوردار خواهد بود.” (انجیل یوحنا ۸:‏۱۲). آنانی که به مسیح ایمان می‌آورند و تصمیم می‌گیرند او را پیروی کنند، در نور راه خواهند رفت. عقل و ذهن آنان دیگر تاریک نخواهد بود. یوحنا، شاگرد محبوب عیسی نیز می‌فرماید: “این است پیامی که از او شنیده‌ایم و به شما اعلام می‌کنیم: خدا نور است و هیچ تاریکی در او نیست. اگر بگوییم با او رفاقت داریم، حال آنکه در تاریکی گام می‌زنیم، دروغ گفته‌ایم و به راستی عمل نکرده‌ایم. اما اگر در نور گام برداریم، چنانکه او در نور است، با یکدیگر رفاقت داریم و خون پسر او عیسی ما را از هر گناه پاک می‌سازد.” (رسالۀ اول یوحنا ۱:‏۵-‏۷). بله، خدای حقيقی نور است. کسی که با خدا زندگی می‌کند، او نیز در نور قرار می‌گیرد و می‌تواند خطاهای خود را ببیند و تشخیص دهد. مشخصۀ بارز آنانی که در تاریکی هستند، این است که هیچ عیبی در خود نمی‌بینند. بعضی از مسیحیان می‌کوشند افراد را متقاعد سازند که گناهکارند، و در نتیجه، نیاز به نجات دارند. این افراد نیز در جواب می‌گویند که مگر قتلی مرتکب شده‌اند که گناهکار باشند! نیازی نیست بکوشیم افراد را به گناه ملزم سازیم. کافی است که ایشان با نور خدا مواجه شوند؛ آنگاه لباس کثیف و کهنه و لکه‌دار وجود خود را خواهند دید. در این حالت است که نزد مسیح خواهند آمد تا خون او ایشان را از هر گناهی پاک سازد. نوروز امسال، فرصتی است برای آنکه لباس لکه‌دارِ تاریکی را از تن به‌در کنیم، و لباس تازۀ نور را بپوشیم.

برمی‌گردیم به ادامۀ فرمایشهای پولس. می‌فرماید: “به‌علت جهالتی که نتیجۀ سختدلی‌شان است، از حیات خدا به‌دور افتاده‌اند.” بسیاری از انسان‌ها دل خود را نسبت به خدا و پسرش، عیسی مسیح، سخت می‌سازند. این قبیل افراد به‌دلایل مختلف از پذیرش حقیقت سر بازمی‌زنند. عده‌ای که مادی‌گرا هستند، انسان را حاکم بر سرنوشت خود می‌دانند و نیازی به خدا احساس نمی‌کنند. می‌گویند که علم آنقدر پیشرفت کرده که انسان خودش، نیازهای خویش را تأمین می‌کند و نیازی به خدا نیست. عده‌ای دیگر از برخی آیات کتاب‌مقدس، خصوصاً از تورات، آیاتی را از چارچوب درستشان بیرون می‌کشند و از آنها ایراد می‌گیرند و دل خود را نسبت به پیام مسیح سخت می‌سازند. عده‌ای نیز نسبت به امور روحانی کلاً بی‌تفاوت‌اند. متأسفانه باید گفت که این سختدلی، سبب جهالت و نادانی است. کتاب‌مقدس دقیقاً همان کسانی را جاهل و نادان می‌شمارد که ادعای علم و دانش می‌کنند. کلام خدا، کسانی را که معرفت الهی را از خود دور می‌سازند و مدعی دانش و حکمت هستند، نادان تلقی می‌کند. حضرت داوود می‌فرماید: “ابله در دل خود می‌گوید: خدایی نیست!” (مزمور ۱۴:‏۱). پولس رسول نیز در خصوص همین افراد می‌فرماید: “زیرا هرچند خدا را شناختند، اما او را چون خدا حرمت نداشتند و سپاس نگفتند، بلکه در اندیشۀ خود به بطالت گرفتار آمدند و دلهای بی‌فهمِ ایشان را تاریکی فراگرفت. اگرچه ادعای حکمت می‌کردند، اما احمق گردیدند.” (رساله به رومیان ۱:‏۲۱-‏۲۲). سرایندۀ مزامیر چه زیبا می‌فرماید: “امروز، اگر صدای او را می‌شنوید، دلهای خود را سخت مسازید.” (مزمور ۹۵:‏۷-‏۸). نوروز امسال فرصتی است برای نو ساختن لباس کهنۀ دل‌مان، برای آنکه از سختدلی دست بشوییم و دل نرم و گوشتی بر خود بگیریم.

پولس رسول گفتار خود را ادامه می‌دهد و می‌فرماید: “آنان چون هر حساسیتی را از دست داده‌اند، خویشتن را یکسره در هرزگی رها کرده‌اند، چندان‌که حریصانه دست به هر ناپاکی می‌آلایند.” کسانی که دور از خدا هستند، ذهنشان باطل شده، عقل‌شان تاریک گشته، از حیات خدا به‌دور افتاده‌اند، و هر حساسیتی را از دست داده‌اند. این قبیل افراد دیگر نسبت به هیچ گناهی حساسیت ندارند. وجدانشان خاموش شده است. رفتارها و سخنان گناه‌آلود ایشان به‌طور طبیعی و خودکار، از آن “انسان قدیم” سرچشمه می‌گیرد. آنها دیگر نسبت به هیچ خطایی حساس نیستند. برای هر گناه و خطایی، بهانه‌ای می‌تراشند. وجود ایشان مانند لباس کهنه‌ای است که آنقدر کثیف است که هر لکۀ دیگری هم بر آن بیفتد، مشخص نمی‌شود! و چون در تاریکی به‌سر می‌برند، اساساً ناپاکی لباس خود را نمی‌بینند. به همین دلیل، “خویشتن را یکسره در هرزگی رها کرده‌اند.” ایشان سکان کشتی زندگی خود را از دست خدا بیرون آورده، به دست شیطان و گناه سپرده‌اند. هدایت‌کنندۀ زندگی‌شان نه خدا است و نه حتی خودشان! بلکه گناه و تاریکی هادی ایشان است. از این رو، “حریصانه دست به هر ناپاکی می‌آلایند.” پولس چه درست می‌فرماید! به‌راستی که بعضی از افراد، آنقدر در گناه فرورفته‌اند که برای انجام ناپاکی‌ها حرص دارند.

در برابر چنین حالت‌های اسف‌باری است که پولس رسول می‌فرماید: “شما آموختید که باید به‌لحاظ شیوۀ زندگی پیشین خود، آن انسان قدیم را که تحت‌تأثیر امیالِ فریبنده دستخوش فساد بود، از تن به‌در آورید. باید طرز فکر شما نو شود، و انسان جدید را در بر کنید، که آفریده شده است تا در پارسایی و قدوسیت حقیقی، شبیه خدا باشد.”. نکتۀ مهمی که در این فرمایش وجود دارد، این عبارت است که می‌فرماید: “باید طرز فکر شما نو شود.” همان‌طور که در بالا اشاره کردیم، رفتار ما از ذهن و عقل و طرز فکر ما سرچشمه می‌گیرد. به همین دلیل است که باید “طرز فکر” خود را نو بسازیم. نوروز امسال را فرصتی به‌شمار آوریم برای نو ساختن لباس طرز فکر خود.

این لباس ناپاک و کهنه زمانی بر تن انسان شد که آدم و حوا آن گناه هولناک را مرتکب شدند، گناه خداسازی نفـْس و پایین آوردن خدا از تخت سلطنتش بر دلها. از آن زمان به بعد، هر انسانی با این لباس کهنه به دنیا می‌آید. ما انسان‌ها از لحاظ روحانی مرده‌ایم و خودمان قادر نیستیم کاری برای بهبود وضع خود انجام دهیم. لباسی که بر تن ما است، آنقدر کهنه و پاره و کثیف میباشد که نه می‌توان آن را تمیز کرد و نه با وصله کردن پارچه‌های دیگر مرمت نمود. لباس باید تغییر کند. باید لباس کهنه را از تن به‌در آوریم و لباسی نو بر تن کنیم.

این لباس نو را عیسی مسیح برای ما فراهم ساخته است. او که از ازل با خدا بود، دو هزار سال پیش به صورت انسان از مریم باکره متولد شد. او که پسر خدا بود، انسان خاکی شد و همچون ما زیست. در حدود سی سالگی، رسالت مقدس خود را آغاز کرد و مردم را به توبه فرامی‌خواند و اعلام می‌کرد که ملکوت یا پادشاهی خدا نزدیک شده است. او در سرتاسر فلسطین آن روزگار می‌گشت و تعلیم می‌داد و همه نوع بیماری را شفا می‌بخشید و کارهای شگفت‌انگیز به‌عمل می‌آورد. او دوازده تن را به‌عنوان شاگرد خود برگزید تا بعد از او، رسالتش را ادامه دهند. در آخر، در پی دشمنی و حسادت سران مذهبی یهودی، به‌طرز فجیعی بر صلیب کشته شد. اما همان‌طور که خودش پیشگویی کرده بود، خدا او را در روز سوم پس از مرگش، زنده کرد. او بارها خود را زنده به شاگردانش ظاهر فرمود و ثابت کرد که به‌راستی قدرت مرگ را در هم شکسته و زنده شده است. چهل روز پس از زنده شدنش، در مقابل چشمان شاگردانش، زنده به آسمان صعود فرمود. اما او پیشگویی کرده که باز خواهد گشت و ملکوت و فرمانروایی خدا را برقرار خواهد ساخت.

اما مرگ عیسی به معنی شهید شدن نبود. او شهید نشد، بلکه خودش داوطلبانه جان خود را فدا کرد تا به این وسیله، تاوان گناهان من و تو را بپردازد. طبق پیشگویی‌های انبیای یهود، او با مرگ خود، کفارۀ گناهان بشر را فراهم ساخت. او جریمۀ گناهان من و تو را پرداخته است. اکنون او حاضر است تا به هر کس که به او ایمان بیاورد، لباسی نو ببخشد، لباسی که با خون او شسته شده و مقدس گردیده است. کلام خدا این را لباس عدالت می‌نامد. این لباس برای همۀ کسانی است که با ایمانی ساده و قلبی، او را بپذیرند.

در این سال نو که در طبیعت، همه چیز نو و تازه می‌شود، باشد که زندگی خود را به مسیح بسپاریم و از او لباس نو را دریافت کنیم. نوروز بهترین فرصت است برای نو کردن قلب و زندگی خود. باشد که نوروز امسال پیام تازگی و نو شدن زندگی‌ها را به‌ارمغان بیاورد. باشد که در این سال نو، لباس معنوی ما نیز نو شود. آمین.