نوروزِ زیبا بار دیگر از راه میرسد، با عطرهای دلانگیز! همه چیز نو میشود، طبیعت، خانه در اثر خانهتکانی، و حتی لباسهایمان! بچه که بودیم، چقدر از همۀ اینها لذت میبردیم! خانهمان تمیز بود و مرتب و آماده برای پذیرایی از مهمانها! پدرم عود روشن میکرد که هنوز بوی آن، در مشامم هست. چه روزهایی!
الآن سالهای سال از آن روزگار میگذرد. از آنها جز خاطراتی دلچسب باقی نمانده، خاطراتی البته همراه با دلتنگی؛ خاطرات پدر و مادرم که دیگر با ما نیستند؛ خاطرات عموها، عمهها، داییها و خالهها که هیچیک دیگر با ما نیستند. اما در هر حال، نوروز بهطور مرتب و وفادارانه هر سال فرا میرسد، گرچه اینک با پیامی بس متفاوت برای من! این پیام که آیا سال آینده، باز نوروز را خواهم دید! والدین و خویشان عزیزم، همه رفتند و دیگر نوروز را نمیبینند. آیا سال دیگر نوبت من نخواهد بود؟
کتابمقدس حقایق را بسیار صادقانه بیان میفرماید، حتی حقایق تلخ را. در این روزهای اخیر، با نزدیک شدن نوروز عزیز، این آیات به ذهنم خطور کرد که میفرمایند: “و امّا شما که میگویید، امروز یا فردا به این شهر یا آن شهر خواهیم رفت و سالی را در آنجا به سر خواهیم برد و به تجارت خواهیم پرداخت و سود فراوان خواهیم کرد، خوب گوش کنید، شما حتی نمیدانید فردا چه خواهد شد. زندگی شما چیست؟ همچون بُخاری هستید که کوتاهزمانی ظاهر میشود و بعد ناپدید میگردد.” (رسالۀ یعقوب ۴: ۱۳-۱۴).
بله، عزیزان، حقیقت تلخ است! ما حتی از یک ساعتِ بعدِ خود آگاهی نداریم، چه برسد به سال آینده و نوروزی دیگر! بگذارید یک حقیقت جالب را با شما در میان بگذارم. وقتی بچه بودم، حتی تا سالهای جوانی، وقتی از بزرگترها میشنیدم که عمر چقدر زود میگذرد، در دلم به آنها میخندیدم و پیش خود میگفتم: “حالا کو آخر عمر؟”. اما الآن با تمام وجود خود درک میکنم که آنها چقدر درست میگفتند. چقدر درست میفرماید یعقوبِ رسول که “همچون بُخاری هستید که کوتاهزمانی ظاهر میشود و بعد ناپدید میگردد.”
از همان زمان کودکی، خبر مرگ دوستانم را میشنیدم، دوستانی همسن و سال خودم. خوب یادم هست که پسری بود کوچکتر از خودم که راه مدرسهاش تا جایی با مسیر من یکی بود. پسری بود بسیار شاد و پرحرف. یک روز، او دیگر نیامد. فکر کردم شاید بیمار است یا راهش عوض شده است. تا اینکه مادرم گفت که فلان پسر در اثر ابتلا به سرطان خون، فوت کرده است! میزان غصهام را هرگز فراموش نخواهم کرد. اما ماجرا به همینجا خاتمه نمییابد. این خبر اندوهبار، هیچ پیامی برای زندگی خودم نداشت! وقتی در سال یازدهم دبیرستان بودم، یکی از همکلاسیهایم در دریا غرق شد و مرد. باز هم پیامی دریافت نکردم. شاید بپرسید: “چه پیامی؟ مگر قرار بود که پیامی هم در کار باشد؟”. بله، این پیام بسیار مهم که در این دنیا، هیچ چیز پایدار و ماندگار نیست. من این پیام را دریافت نمیکردم که همین اتفاقات میتوانست به نحوی از انحاء برای خود من هم رخ دهد. هنوز فکر میکردم که “من” ابدی هستم! هنوز به این حقیقت از کلام خدا توجه نداشتم که میفرماید زندگی ما همچون بخار است، بخاری که فقط برای کوتاهزمانی ظاهر میشود و بعد، طوری ناپدید میشود که گویی هرگز نبوده است.
نوروز میتواند پیامهای گوناگونی داشته باشد. امسال بگذارید بر روی این پیام بیندیشیم که زندگی ما همچون بخار است. اما جالب اینجا است که از این پیام نتیجههایی کاملاً متضاد میتوان گرفت. عدهای ممکن است بگویند: “حالا که زندگی اینقدر ناپایدار است، حالا که تضمینی نیست که فراد باشیم یا نه، بگذار خوش باشم! بگذار از هر لحظۀ زندگی استفاده کنم و لذت ببرم! بگذار هر کاری که برای لذت بردن از دستم برمیآید، انجام دهم، چون فردا ممکن است دیگر نباشم!” بله، این نتیجهای است که بسیاری از مردم میگیرند. چنین نتیجهگیریای کاملاً درست است فقط به این شرط که موجودیت ما صرفاً محدود به این دنیا باشد. اما اگر زندگیای بعد از مرگ وجود داشته باشد، آنوقت چه؟
به یاد دارم در دورۀ دانشگاهیام، استادی از قول فیلسوفی فرانسوی، چنین میگفت: “دو نفر با هم دربارۀ زندگیِ بعد از مرگ صحبت میکردند. یکی میگفت که از زندگیاش نهایت استفاده را میبرد و خود را از هیچ لذتی، حتی اگر گناهآلود باشد، محروم نمیکند، چونکه وقتی مرد، دیگر لذتی نخواهد بود. دیگری درست نقطۀ مقابل آن را میگفت و اظهار میداشت که میکوشد با پرهیزکاری زندگی کند. بعد، حرف جالبی زد. گفت که ما هر دو خواهیم مرد، و این زندگی، از این نوع که الآن داریم، به انتها خواهد رسید. اگر بعد از مرگ، زندگیای وجود نداشته باشد، هیچ تفاوتی نمیکند، چون هر دو نیست خواهیم شد. حتی لذتهای تو هم نیست خواهد شد. اما آمدیم و بعد از مرگ، زندگیای وجود داشت. آنوقت چه؟ تو در عذاب ابدی خواهی بود و من در سعادت دائمی! تو، بازنده خواهی بود و من برنده!” گفتۀ این استاد بُرنا را هرگز از یاد نمیبرم. عمر میگذرد؛ بهسرعت هم میگذرد. مهم این سؤال است که با زندگیمان در این دنیا، چه میکنیم؟ اگر طبق گفتۀ این فیلسوف فرانسوی، زندگیای بعد از مرگ وجود داشته باشد، آنوقت چه خواهیم کرد؟ آیا میتوانید ثابت کنید که بعد از مرگ، حیاتی نخواهد بود؟
آیا دلبستگیها و لذات دنیوی، یا حتی نگرانیهای آن، آنقدر ذهنتان را مشغول کرده که هرگز به این فکر نمیافتید که اگر واقعاً زندگیای بعد از مرگ وجود داشته باشد، چه خواهید کرد؟ این میتواند پیام مناسبی برای نوروز امسال باشد. خداوندگار ما مسیح، این را طی حکایتی بیان کرده، فرمود: “مردی ثروتمند از زراعت خویش محصول فراوان حاصل کرد. پس با خود اندیشید، چه کنم، زیرا جایی برای انباشتن محصول خود ندارم؟ سپس گفت: دانستم چه باید کرد! انبارهای خود را خراب میکنم و انبارهایی بزرگتر میسازم، و همۀ گندم و اموال خود را در آنها ذخیره میکنم. آنگاه به خود خواهم گفت، ای جان من، برای سالیان دراز اموال فراوان اندوختهای. حال آسوده بزی؛ بخور و بنوش و خوش باش. امّا خدا به او گفت: ای نادان! همین امشب جانت را از تو خواهند ستاند. پس آنچه اندوختهای، از آنِ که خواهد شد؟ این است فرجام کسی که برای خویشتن ثروت میاندوزد، امّا برای خدا ثروتمند نیست.” (انجیل لوقا ۱۲: ۱۶-۲۱). این است پیام نوروز برای امسال ما: عمر سریع میگذرد. تضمینی هم برای فردایمان نیست. ابدیت را در کجا خواهیم گذرانید؟
اما تنها ثروت و لذتها نیست که فکر ما را از ابدیت منحرف میسازند. طبق تعلیم مسیح، نگرانیهای این زندگی نیز مانع میشوند به زندگیِ بعد از مرگ و به سعادت ابدی بیندیشیم. او فرمود: “پس نگران نباشید و نگویید چه بخوریم یا چه بنوشیم و یا چه بپوشیم. زیرا اقوام بتپرست در پی همۀ اینگونه چیزهایند، امّا پدر آسمانی شما میداند که بدین همه نیاز دارید. بلکه نخست در پی پادشاهی خدا و عدالت او باشید، آنگاه همۀ اینها نیز به شما عطا خواهد شد. پس نگران فردا مباشید، زیرا فردا نگرانی خود را خواهد داشت. مشکلات امروز برای امروز کافی است!” (انجیل متی ۶: ۳۱-۳۴).
بله، خدا که پدر مهربان ما است، از نیازهای ما آگاهی دارد. او بیش از خود ما به فکر ما است. پطرس رسول میفرماید: “همۀ نگرانیهای خود را به او بسپارید زیرا او به فکر شما هست.” (رسالۀ اول پطرس ۵: ۷). بیایید نوروز امسال را بدون دغدغه بگذرانیم، بدون دغدغه برای اینکه چگونه بیشتر لذت ببریم، و بدون دغدغه برای اینکه چگونه مایحتاج خود را تأمین کنیم.
اما متأسفانه گاه دیده میشود که ایمانداران واقعی نیز فراموش میکنند که زندگی ما در این دنیا ابدی نیست. ایشان طوری زندگی میکنند که گویی پیروی از مسیح فقط برای این زندگی سودمند است. این دسته از ایمانداران فقط به فکر این هستند که چگونه دعا کنند که در کارهای دنیویشان موفق باشند، چگونه دعا کنند که از مملکت خود مهاجرت کرده، به کشوری ثالث پناه ببرند و غیره. برای ایشان، مسیح فقط برای این زندگی سودمند است؛ مسیح فقط برای تأمین نیازهای دنیایی ما مفید است! ایشان از یاد میبرند این معروفترین آیۀ انجیل را که میفرماید: “زیرا خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان آوَرَد هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان یابد.” (انجیل یوحنا ۳: ۱۶). اگر به نکات این آیه خوب دقت کنید، متوجه خواهید شد که هدف خدا از فرستادن پسر خود به این دنیا، این نبود که ما در این زندگی از برکات و مواهب گوناگون بهرهمند شویم. یک بار دیگر به این آیه توجه کنید. میفرماید که هدف خدا این بوده و هست که: “هر که به او ایمان آوَرَد هلاک نگردد.” بله عزیزان، ما عمری ابدی نداریم، آنطور که بسیاری از ما در کودکی و جوانی فکر میکردیم. “حيات جاويدان” و “هلاکت ابدی” در راه است. اگر من در نوروز آینده در این دنیا نباشم، روحم در کجا خواهد بود؟ من با اینکه نمیدانم چند نوروزِ دیگر را خواهم دید، اما شادم، شاد از اینکه در آسمان، هر روزم نوروز خواهد بود.
پولس رسول در خصوص قیامت جسمانی مردگان، نکات بسیار مهمی را مطرح ساخته است؛ در جایی میفرماید: “اگر مردگان برنمیخیزند، بیایید بخوریم و بنوشیم زیرا فردا میمیریم. فریب مخورید، معاشِر بد، اخلاق خوب را فاسد میسازد. سَرِ عقل بیایید و دیگر گناه مکنید؛” (رسالۀ اول به قرنتیان ۱۵: ۳۲-۳۴). این پاسخ به همان ضربالمثلی است که میگوید: “سیلی نقد، بـِه از حلوای نسیه!”. اگر نوروز امسال آخرین نوروزِ زمینی من باشد، چه؟
و باز، خطاب به ایماندارانی که مسیح را فقط برای برکات و مواهب دنیاییاش دوست میدارند، میفرماید: “اگر تنها در این زندگی به مسیح امیدواریم، حالِ ما از همۀ دیگر آدمیان رقّتانگیزتر است.” (همان رساله ۱۵: ۱۹).
اما اگر نوروز امسال را باید در فقر مالی بگذرانید، این وعدۀ خداوندگار ما، مسیح را از یاد نبرید که تا به ابد طنینافکن است: “خوشا به حال شما که فقیرید، زیرا پادشاهی خدا از آن شماست. خوشا به حال شما که اکنون گرسنهاید، زیرا سیر خواهید شد. خوشا به حال شما که اکنون گریانید، زیرا خواهید خندید.” (انجیل لوقا ۶: ۲۰-۲۱). این وعده را نيز که در مورد زندگی در آسمان و زمين جديد و بهشت واقعی میباشد، از یاد نبرید: “او هر اشکی را از چشمان آنها پاک خواهد کرد. و دیگر مرگ نخواهد بود؛ و ماتم و شیون و درد وجود نخواهد داشت، زیرا چیزهای اوّل سپری شد.” (کتاب مکاشفه ۲۱: ۴).
و خطاب به همین اشخاص که در زیر فشارهای مالی کمر خم کردهاند و قادر نیستند برای فرزندان خود در این نوروز زیبا، هدیه و لباسهای نو بخرند، پولس رسول چه زیبا میفرماید: “پس دلسرد نمیشویم. هرچند انسانِ ظاهری ما فرسوده میشود، انسان باطنی روزبهروز تازهتر میگردد. زیرا رنجهای جزئی و گذرای ما جلالی ابدی برایمان به ارمغان میآورد که با آن رنجها قیاسپذیر نیست. پس نه بر آنچه دیدنی است، بلکه بر آنچه نادیدنی است چشم میدوزیم، زیرا دیدنیها گذرا، امّا نادیدنیها جاودانی است.” (رسالۀ دوم به قرنتیان ۴: ۱۶-۱۸).
پس ای ايماندارانِ مسيحیِ عزیز، در هر حالتی که هستیم، چه فقیر و چه غنی، و در هر سنی که هستیم، چه جوان و چه کهنسال، بیایید نوروز امسال را با انگیزهای اصیل و هدفی واقعی جشن بگیریم. عمر ما بسیار سریع سپری میشود، چه متوجه باشیم و چه نباشیم. نوروز را با این هدف جشن بگیریم که “نوروزی واقعی و آسمانی” در انتظار ما است، نوروزی که در آن، دیگر دغدغهای وجود نخواهد داشت، نوروزی جاودانی! آمین.