سال دیگری را پشت سر گذاشتیم و سال جدیدی را آغاز میکنیم، سالی که سرآغازش جشنی است به نام “نوروز”. نوروز در میهن عزیزمان ایران، و در چند کشور پیرامون آن جشن گرفته میشود.
من شخصاً شاد هستم و احساس افتخار میکنم که جشن سال نو برای مردم ما مصادف است با آغاز بهار، دورهای که نه فقط سال، بلکه طبیعت نیز نو میشود. از این رو، این فرصت را مغتنم میشماریم و ضمن عرض تبریک به شما و عزیزانتان به این مناسبت، شما را دعوت میکنیم که با ما همراه شوید تا بکوشیم با تفکر و تعمق بر این رویداد زیبا، پیامی روحانی و معنوی از آن بهدست آوریم. پیامی که برای امسال در نظر داریم، اینست: “سالی نو، ذهنی نو!”
“نو شدن” طبیعت هر سال اتفاق میافتد، اما دربارۀ انسان چه میتوان گفت؟ آیا ما تغییر نمیکنیم؟ آیا ما بهلحاظ ذهنی و بدنی عوض نمیشويم؟ شکی نیست که تغییر میکنیم. من آدم نوروز پارسال نیستم؛ شما هم نیستید. اما سؤال اساسی و حیاتی اینست که آیا این تغییر، مثبت است یا منفی؟ آیا مانند طبیعت گیاهی، “نو میشویم” یا فقط تغییر میکنیم؟ این سؤال، ما را به پیام امسال برای نوروز سوق میدهد، یعنی این پیام: “سالی نو، ذهنی نو!” پولس رسول میفرماید: “در پرتو رحمتهای خدا، از شما استدعا میکنم که . . . دیگر همشکل این عصر مشوید، بلکه با نو شدن ذهن خود دگرگون شوید.” (رساله به رومیان ۱۲: ۱-۲). چقدر جالب است که پولس، این رسول برجستۀ مسیح، که از سوی او برگزیده شده بود تا پیام دگرگونکنندۀ انجیل را به اقصا نقاط دنیای متمدن آن روزگار برساند، بهجای اینکه دستور دهد یا حکم کند، “استدعا” میکند. اما برای چه موضوعی “استدعا” میکند؟ آیا برای اینکه به او کمک مالی بکنند؟ نه! برای اینکه ايماندارانِ به مسيح، “دیگر همشکل این عصر” نشوند. در دنبالۀ این مقاله، قسمتهای مختلف این آیات را عبارت به عبارت بررسی خواهیم کرد تا هدف این رسولِ مقدسِ مسیح را بهدقت درک کنیم.
نخست ببینیم که منظور از واژۀ “عصر” چیست. خصوصیات این “عصر” چیست که پولس تا حد خواهش و تمنا، از ایماندارانِ مسيحیِ شهر روم میخواهد که همشکل آن نشوند؟ منظور او از کاربرد کلمۀ “عصر”، آن سیستم و نظام فکری و ذهنی و طرز فکر حاکم بر مردمان این دنیاست. پولسِ رسول آرزو دارد که آن ایمانداران، و نیز هر ایمانداری در روزگار ما، “همشکل” مردمان این عصر، این دوره و زمانه، نشوند. حال، باید بر این نکته تعمق کنیم که ویژگیها و خصوصیات این عصر، یعنی طرز فکر عمومی همۀ انسانها، در هر زمانی، چیست. اگر به این حقیقت پی ببریم، دقیقتر خواهیم توانست “همشکل این عصر” نشویم، بلکه ذهن خود را نو بسازیم و در پی این نو شدن، شخصیتمان “دگرگون” شود.
به نظر شما ویژگیهای مردمان جهان کدامها هستند؟ ما در چه زمینههایی باید “نو شویم”؟ اگر کمی بر این سؤال عمیق شویم، همه به این نتیجه خواهیم رسید که مهمترین خصوصیت انسانها، در هر دوره و زمانی، و در هر نقطه از این جهان، در یک عبارت خلاصه میگردد: “اول من”! یا عباراتی نظیر اینها: “همه چیز برای من! همیشه حق با من است! همیشه دیگران مقصرند! هرچه من میخواهم! هرچه من بگویم! مهم اینست که فقط من دیده شوم، نه فرد دیگری! نظر همه باید به من جلب شود، و نه به فرد دیگری! بهترین جا، بهترین کار، بهترین امکانات و غیره، همه باید برای من و پیشرفت من و سعادت و رفاه و راحتی من باشد! همه باید در خدمت من باشند تا من پیشرفت کنم، سرِ بقیه هرچه بیاید، برایم مهم نیست!” آیا درست نگفتیم؟ آیا همۀ ما بهطور طبیعی چنین نیستیم؟ البته عبارتهای بسیار زیادی مانند آنچه نوشتیم، میتوانیم به این فهرست اضافه کنیم.
آیا وحشتناک نیست؟ آیا تلخی این حقیقت را احساس میکنیم؟ آیا الآن روشنتر نشده که علت و ریشۀ همۀ جنگها و ظلمها همین “من” است؟ اگر بهخاطر این “من”، دست به زیادهخواهی نمیزدیم، چنین سیهروزیها و مصائبی در جوامع بشری رخ نمیداد. اگر خوب فکر کنید، شکی نداریم که شما هم به همین نتیجه خواهید رسید. عنوانِ بهترِ این خصوصیت همانا جاهطلبی، تکبر و خودمحوری است. و این چیزی نیست جز همان گناه آدم و حوا که سبب شد خدا زمین را لعنت کند. همۀ ما نیز در این گناه آنها شریک هستیم و همان گناه را مرتکب میشویم.
حال برای اینکه “همشکل این عصر” نشویم، چه کاری باید انجام دهیم؟ پاسخ این سؤال را پولس رسول در همان آیات ارائه داده است. میفرماید: “با نو شدن ذهن خود، دگرگون شوید”. اولین یا شاید تنها قدمی که باید برداریم، “نو شدن ذهن” است. یعنی باید طرز فکر خود را تغییر دهیم. باید نگرش و دیدگاه خود را به زندگی خود تغییر دهیم. باید عینک خود را عوض کنیم. اگر عینک دودی به چشم بزنیم، زمین و زمان را تیره و تار خواهیم دید. این یک استعارۀ معنوی است. تا زمانی که عینک ما به ما نشان دهد که زمین و زمان در خدمت ما است، اگر نگرش ما این باشد که “من” تنها چیزی است که برایمان اهمیت دارد، یعنی داریم همشکل این عصر زندگی میکنیم. ممکن است عدهای بگويند که این چه اشکالی دارد! این نگرش باعث میشود در این زندگی به مدارج بالاتری برسیم، و به قول معروف، اگر بخت یاری کند، به سعادت و رفاه و ثروت و شهرت خواهیم رسید. البته فقط از نظر این دنیا، یعنی بهلحاظ دنیایی و دنیوی.
البته باید به دو پیامد چنین نگرشی، چنین “همشکل بودن با این عصر”، توجه داشته باشیم. اولین پیامد اینست که برای رسیدن به چنین سعادت و رفاهی، به احتمال بسیار، ممکن است حق دیگران را ضایع کنیم، به دیگران ستم روا داریم، جلوِ پیشرفتشان را بگیریم و باز به قول معروف، حداقل اینکه هیچ خیری از ما به کسی نرسد. البته همۀ اینها قطعی و مطلق نیستند، بلکه احتمالات هستند، نکاتی که به احتمال بسیار رخ خواهند داد. شاید بتوان گفت آنانی که فقط به فکر خودشان هستند، “دیگران” اصلاً اهمیتی برایشان ندارند.
اما پیامد دوم چیست؟ پیامد دوم به هیچ وجه بر پایۀ احتمالات نیست، بلکه کاملاً قطعی و حتمی است. این گونه افراد بدون هیچ تردیدی ابدیت خود را در کنار منشأ و سرچشمۀ خودخواهی و غرور و شرارت مطلق خواهند گذراند. یا طبق اصطلاح رایج، ابدیت را در جهنم بهسر خواهند برد. این گونه افراد اساساً به زندگی بعد از مرگ اعتقادی ندارند. بنابراین، از نظر “ایشان” این حقیقت نیز “اشکالی ندارد”. ما هم نمیتوانیم به آنها ثابت کنیم که دنیای دیگری نیز هست. پس چارهای نیست جز اینکه صبر کنیم، هم ایشان باید صبر کنند و هم ما.
اما برای ما که به ابدیت اعتقاد داریم، لازم است قدمی قاطع و مؤثر برداریم، چرا که ما، هم به وجود جهنم و عذاب ابدی، و هم به وجود بهشت برین، یا طبق اصطلاح انجیل، “آسمان” معتقديم. برای رهایی از همشکل شدن با این عصر، باید “ذهن خود را نو بسازیم”. باید “عینک” معنوی و روحانی خود را عوض کنیم. به قول شاعر، “چشمها را باید شُست، جور دیگر باید دید”! اما چگونه؟ چگونه باید ذهن خود را نو بسازیم؟ چه عینکی باید به چشم بزنیم، چه طرز فکر و نگرشی باید پیشه کنیم، چه “جور دیگر باید ببینیم”؟ پاسخ این سؤال را عیسای مسیح، پسر خدا، داده است.
روزی یکی از علمای دینی یهود از عیسی پرسید که به نظر او، بزرگترین حکم در شریعت موسی کدام است. عیسی در پاسخ، بر دو حکم از تورات موسی انگشت گذاشت و ذکر نمود که هر دو به یک اندازه مهم هستند. او این دو حکم را نقلقول کرد و فرمود: “خداوندْ خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی فکر خود محبت نما. این نخستین و بزرگترین حکم است. دوّمین حکم نیز همچون حکم نخستین است، همسایهات را همچون خویشتن محبت نما. تمامی شریعت موسی و نوشتههای پیامبران بر این دو حکم استوار است.” (انجیل متی ۲۲: ۳۷-۴۰). خیلیها ادعا میکنند که خدا را دوست دارند. بر زبان آوردنِ چنین ادعایی بسیار آسان است، زیرا هیچکس نمیتواند ببیند که چنین شخصی به چه صورت خدا را محبت میکند. اما محبت کردن به انسانها را میتوان دید و شخص نیز میتواند آن را نشان دهد. این مهمترین قدم برای دور شدن از همشکلی با این دنیا و دگرگون شدن است. آنچه باید در سرلوحۀ زندگیمان قرار دهیم، محبت کردن به خدا با تمام وجودمان است، و در کنار آن، دوست داشتن انسانها به همان اندازه که خودمان را دوست داریم. باید “من” را کنار بگذاریم و خدا و همنوعان را در اولویت قرار دهیم. این همان کاری است که سَروَر ما، عیسای مسیح انجام داد. او که پسر خدا بود، جلال خود را در آسمان کنار گذاشت، و به شکل یک انسان به این زمین آمد و آنقدر ما انسانها را دوست داشت که جانش را برای کفاره کردن گناهان ما بر روی صلیب فدا کرد و در روز سوم، از میان مردگان برخاست و سپس به آسمان صعود فرمود. عيسای مسيح، روزی باز خواهد گشت و ايمانداران خود را که با نو شدن ذهنشان، دگرگون شدهاند، با خود وارد ملکوت خدا خواهد ساخت.
آیا اشتیاق دارید وارد ملکوت جاودانی مسیح شوید؟ پس باید از گناهِ ايمان نداشتن به مسيح توبه کنيد و به او و همچنين به واقعيت مرگش بر صليب و قيامش از مردگان، قلباً ايمان آوريد و ذهن خود را نو سازید تا دگرگون شوید و برای استقبال از مسیح آمادگی بیابید. در این صورت، این نوروز را فرصتی مناسب بهشمار آورید و عزم خود را برای سال جدید جزم کنید تا نهایت تلاش خود را برای نو ساختن ذهن خود و دگرگون شدن انجام دهید. مردمان کشورهای غربی، بههنگام تحویل سال، تصمیمی برای زندگی خود میگیرند تا آن را در طول سال نو تحقق بخشند. ما ایرانیها نیز میتوانیم از نوروز زیبا استفاده کنیم تا این هدف را برای خود تعیین کنیم که ذهن خود را نو بسازیم و محبت به خدا و به انسانها را بالاتر از “من” قرار دهیم. بهجای اینکه در وهلۀ اول به فکر منافع و رفاه خود باشیم، به فکر گسترش ملکوت خدا و اهداف او باشیم. در این زمینه مسیح فرمود: “نگران نباشید و نگویید چه بخوریم یا چه بنوشیم و یا چه بپوشیم. زیرا اقوام بتپرست در پی همۀ اینگونه چیزهایند، امّا پدر آسمانی شما میداند که بدین همه نیاز دارید. بلکه نخست در پی پادشاهی خدا و عدالت او باشید، آنگاه همۀ اینها نیز به شما عطا خواهد شد.” (انجیل متی ۶: ۳۱-۳۳). عیسای مسیح به نکتۀ دیگری نیز اشاره فرمود که در زمینۀ این جنبه از نو شدن ذهن، یعنی دور شدن از همشکلی با این عصر و نو ساختن ذهن، بسیار سودمند است. فرمود: “با مردم همانگونه رفتار کنید که میخواهید با شما رفتار کنند. این است خلاصۀ تورات و نوشتههای انبیا.” (انجیل متی ۷: ۱۲). اگر تنها این جمله را در سرلوحۀ زندگیمان قرار دهیم، عملاً از طرز فکر حاکم بر مردمان در همۀ قرون و اعصار و در هر نقطهای از دنیا بیشتر و بیشتر فاصله میگیریم و ذهنمان نو شده، دگرگون خواهیم شد. بدینسان، هدفی را که برای این سال جدید برای خود در نظر گرفتهایم، تحقق خواهیم بخشید، و دگرگون شده، برای بازگشت مسیح آماده خواهیم بود.
برایتان نوروزی پیروز آرزو میکنیم، پیروزی در فاصله گرفتن از همشکلی با این دنیا و دگرگون شدن در اتحاد با عيسی مسيح خداوند و به ياری روح خدا. آمین!