دوستان گرامی، درودهای گرم ما را همراه با شادباشها بهمناسبت فرارسیدن نوروز و بهار و سال جدید، بپذیرید. برای ما ایرانیان و برای شهروندان سایر کشورهایی که نوروز باستانی را جشن میگیرند، چه دلپذیر است که عید ملی خود را در نخستین روز بهار جشن میگیریم و سال جدید خود را با آن آغاز میکنیم.
این جشن و این آغاز نو برای ما پیامهای گوناگونی دارد و ما هر سال، به این مناسبت، مقالۀ ویژهای برای شما آماده میکنیم. امسال نیز مانند سالهای گذشته، مقالۀ مخصوصی تهیه کردهایم که تقدیم حضورتان میکنیم. این مقاله در مورد اینست که مواهب خدا و رحمتهای او را در سال گذشته به یاد آوریم و از او قدردانی کنیم. این قدردانی در نظر خدا امری بسیار پسندیده است.
در حدود ۴۰۰ر۳ سال پیش، زمانی که قوم بنیاسرائیل در مصر بهسر میبردند و روزگار را در بندگیِ دشوار سپری میکردند، خداوند به دست موسی ایشان را از مصر بیرون آورد. خداوند برای این منظور، معجزات و کارهای شگفتانگیزی انجام داد و شکوه و جلال خود را به فرعونیان نمایان ساخت، تا اینکه ایشان سرانجام ناگزیر، اجازه دهند این قوم، سرزمین مصر را ترک گویند و رهسپار سرزمین موعود شوند. در آخرین شب اقامت بنیاسرائیل در مصر، خداوند دستور فرمود که هر خانهوار اسرائیلی، برهای ذبح کند و خون آن را بر سردر و دو تير عمودیِ خانهاش بمالد تا فرشتهای که مقرر بود نخستزادگان مصری را هلاک کند، از خانۀ اسرائیلیان گذر کند و نخستزادۀ ایشان را نکشد. سپس اسرائیلیان میبایست گوشت آن بره را با رسوم و تشریفاتی خاص بخورند. همچنین خداوند به زبان موسی به بنیاسرائیل امر فرمود که این آیین را هرساله و برای همیشه، نسل اندر نسل، بجا بیاورند تا یادآور این رهایی باشد، هم یادآور رهایی نخستزادگان اسرائیلی از مرگ، و هم یادآور رهایی از بندگی در مصر. این عید را “پـِسَخ” نامیدند، یعنی “گذر” یا “عبورِ” فرشتۀ مرگ. قوم اسرائیل هر سال با برگزاری این عید، اعمال عظیم خدا را به یاد میآوردند و از او بخاطر همۀ آنها قدردانی و سپاسگزاری میکردند. در تورات موسی در این زمینه چنین نوشته شده است: “این است شبی که بايد برای خداوند نگاه داشت، زيرا ایشان را از زمین مصر بیرون آورد. آری، این همان شب است که بنیاسرائیل باید نسل اندر نسل برای خداوند نگاه دارند.” (کتاب خروج ۱۲: ۴۲). یهودیان بعد از بیش از سه هزار سال، هنوز نیز این عید را گرامی میدارند و خدا را بخاطر رحمتهایش شکر میگزارند و از او قدردانی بهعمل میآورند.
یکی از اموری که پسندیدۀ خداست، اینست که رحمتهای او را به یاد بیاوریم و از او بخاطر آنها، قدردانی کنیم. اگر زیبا و شایسته است که از انسانهایی که در حق ما لطف و احسانی کردهاند، قدردانی کنیم، چقدر بیشتر زیبا و شایسته است که از خدایی قدردانی بهعمل آوریم که همۀ مواهب در نهایت از او نازل میگردد. ما بسیاری از جنبههای زندگی خود را در وهلۀ اول مدیون فداکاریهای والدینمان هستیم. و بعد، مدیون آموزگاران و همینطور سایر کسانی که در طول زندگی، به ما نیکی کردهاند. تصور کنید که چه مقدار زشت و نازیباست که نسبت به چنین انسانهایی نمکنشناس باشیم. به همین شکل، چه ناپسند است که نسبت به خدایی نمکنشناسی کنیم که در نهایت، همۀ نیکوییها از اوست، چه آن را تصدیق کنیم و چه نکنیم، چه از آن آگاه باشیم و چه نباشیم. کلام خداوند دراین زمینه چنین میفرماید: “برادرانِ عزیز من، فریفته مشوید! هر بخشش نیکو و هر عطای کامل از بالاست، نازل شده از پدر نورها که در او نه تغییری است و نه سایۀ ناشی از دگرگونی.” (رسالۀ یعقوب رسول ۱: ۱۶-۱۷).
شما دوستان گرامی، از هر دین و مرامی که باشید، شایسته و زیباست که تصدیق کنید همۀ مواهب زندگیمان در نهایت از خدا میآید. بعضی از افراد میپندارند که موهبتهایی که در زندگی از آنها بهرهمندند، صرفاً در اثر تلاشهای خودشان حاصل شده است. اما یک لحظه مکث کنید و بیندیشید. اگر در کار و حرفهتان موفق هستید، بدانید که در یک آن، تمام ثروتتان در اثر یک تغییر در نظام مالی یا اقتصادی جامعه، ممکن است از میان برود و ورشکسته شوید. این امر بارها و بارها در جوامع مختلف رخ داده است. یا ممکن است در یک رشتۀ بسیار خوب و نویدبخش در دانشگاه مشغول تحصیل باشید. کافی است که به کسالتی غیرمنتظره مبتلا شوید و از تحصیل بازبمانید، یا در خیابان با اتومبیلی تصادف کنید و برای یک ترم، از تحصیل عقب بیفتید. بعضیها نیز به زیبایی ظاهری خود تکیه میکنند و یقین میدارند که بخاطر آن، میتوانند همسری ایدهآل یا شغلی بسیار عالی بهدست آورند. اما همه میدانیم که این نیز ممکن است در اثر حادثهای جزئی، از میان برود. من در طول زندگی نسبتاً طولانی خود، بارها شاهد چنین حوادث غیرمترقبهای بودهام و به چشم دیدهام که چگونه زندگی خوب و مرفه بعضیها در یک چشمبرهم زدن زیر و رو شده است.
برای مثال، خانوادهای را میشناختم که همۀ اعضای آن بسیار پرهیزگار و باایمان بودند. دختر کوچک این خانواده تازه به ۲۱ سالگی رسیده بود و بهتازگی ازدواج کرده بود که تصمیم گرفت برای خدمت به عیسای مسیح، به یکی از کشورهای آمریکای لاتین برود. برای این منظور، طبق مقررات کشور اقامت خود، میبایست واکسنهای لازم را تزریق کند. یکی از این واکسنها به او شوک وارد آورد و بلافاصله به کـُما رفت و بعد از ده روز، چشم از جهان فروبست. هیچ جنبهای از زندگی ما انسانها، بدیهی و مسلم و تضمینشده نیست. پس اگر هستیم، اگر کار و شغلی داریم، اگر از تندرستی برخورداریم، و هر موهبتی دیگر، بدانیم که همۀ اینها بخاطر رحمت وصفناپذیر خداست. چنانچه او لحظهای روی خود را از ما برگرداند، ما نیز ممکن است دچار همان مصائب غیرمترقبهای شویم که ایوب شد. پس چه واجب است، و چقدر معقول میباشد که از خدایی که “هر بخشش نیکو و هر عطای کامل” از اوست، قدردان باشیم و مواهب او را به یاد آوریم و بخاطر آنها از او سپاسگزار باشیم.
شاید برخی از دوستان تصور کنند که خدا برکات و موهبتهای خود را تنها به کسانی ارزانی میدارد که به “پسر یگانۀ او”، یعنی به خداوندگارِ ما، عیسای مسیح، ایمان آوردهاند و همۀ نیکوییهای او صرفاً نصیب اشخاصی میشود که از احکام پسرش، عیسای مسیح اطاعت میکنند. اول اینکه، کدام ایماندارِ به مسیح را میتوان یافت که از همۀ احکام او بهطور کامل اطاعت کند؟ ما همه خطا میکنیم. باز یعقوب رسول میفرماید: “ما همه بسیار میلغزیم.” (رسالۀ یعقوب ۳: ۲). یوحنای رسول نیز به ایماندارانِ به مسيح میفرماید: “اگر بگوییم بَری از گناهیم، خود را فریب دادهایم و راستی در ما نیست.” (رسالۀ اول یوحنا ۱: ۸). البته این مجوزی برای گناه کردن نیست. ایماندارانِ به مسیح باید نهایت تلاش خود را بکنند تا مطیع کلام او باشند. اما به هر حال، هیچکس در این دنیا به کمال مطلوب خدا نمیرسد و همۀ ما باید فروتنی پیشه کنیم، با دل توبهکار به گناهان خود اعتراف کرده، و از مسیح بخواهیم با خون مقدس خود، ما را از هر گناه پاک سازد. باز یوحنای رسول میفرماید: “ولی اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او که امین و عادل است، گناهان ما را میآمرزد و از هر نادرستی پاکمان میسازد . . . ای فرزندانم، این را به شما مینویسم تا گناه نکنید. امّا اگر کسی گناهی کرد، شفیعی نزد پدر داریم، يعنی عیسی مسیح پارسا. او خودْ کفـّارۀ گناهان ما است، و نه گناهان ما فقط، بلکه گناهان تمامی جهان نیز.” (رسالۀ اول یوحنا ۱: ۹ و ۲: ۱-۲).
دوم اینکه، طبق همین آخرین آیهای که نقل کردیم، مسیح “کفارۀ گناهان تمامی جهان نیز” هست. درضمن، همین یوحنای رسول در انجیلش فرموده: “زیرا خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان آوَرَد، هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان یابد.” (انجیل یوحنا ۳: ۱۶). طبق این آیۀ معروف، محبت خدا شامل تمام “جهان” است. مسیح نیز در مورد خدای پدر فرمود: “او آفتاب خود را بر بدان و نیکان میتاباند و باران خود را بر پارسایان و بدکاران میباراند.” (انجیل متی ۵: ۴۵). در الهیات مسیحی، این نوع محبت خدا را که شامل همۀ انسانها میگردد، “لطف عام خدا” مینامند، لطفی که شامل حال همۀ بشر میشود. پس کسی نمیتواند بگوید که فقط خودش موهبتهای الهی را دریافت میکند. مواهب خدا شامل همۀ انسانها هست، چه نیک و چه بد. البته منظور اصلاً این نیست که همۀ انسانها بخاطر کفارهای که مسیح بر روی صلیب داد و برخاستن او از مردگان، به نجات و رستگاری ابدی دست خواهند یافت! بلکه منظور اینست که در این زندگی دنیایی، خدا آنقدر رحیم است که حتی نيازهای بدکاران را نیز فراهم مینماید. اما برای دريافت نجات و رستگاری و حيات ابدی، راهی جز عیسای مسیح خداوند و ایمان به او و قبول واقعيت مرگ او بر صليب و رستاخيز او از مردگان، وجود ندارد. پس با این اوصاف، کیست که بتواند بگوید که از خدا هیچ موهبت و برکتی دریافت نمیدارد؟ بنابراين، اگر همۀ ما تحت رحمت و محبت و نیکویی خدا قرار داریم، آیا شایسته و بایسته نیست که از او به نحوی درست و با تمام قلب، قدردانی بهعمل آوریم؟
تمام این نکات را گفتیم تا به این مطلب برسیم که آغاز سال نو، میتواند فرصتی بسیار مناسب باشد که مواهبی را که خداوند مهربان در سال گذشته به ما ارزانی داشته، به یاد بیاوریم و قلباً از او قدردانی خالصانه بهعمل بیاوریم، چرا که این در نظر او بسیار پسندیده است. خدا اشخاص قدردان و قدرشناس را دوست میدارد. پس در این آغاز سال و بهار نو، بیایید مواهبی را که خدا در سال گذشته نصیب ما ساخته، به یاد بیاوریم. این کار بسیار مهم است. لحظهای مکث کنیم و بیندیشیم. اگر تندرست هستیم، مهم است او را برای این امر سپاس بگوییم. اگر اعضای خانوادهمان تندرستاند، اگر فرزندانمان صحیح و سالماند، اگر گزندی به هیچیک از عزیزانمان وارد نیامده، چرا اینها را به یاد نیاوریم و برای آنها از او قدردانی نکنیم؟ اگر درآمدی داریم، اگر سرپناهی داریم، شایسته است که از خدا قدردان باشیم.
اما علاوه بر مواهب فیزیکی و دنیایی، نظیر تندرستی و درآمد لازم و برخورداری از سرپناه، بزرگترین موهبتی که خدا به بشر ارزانی فرموده، همانا نجات و رستگاری و حيات ابدی در عيسی مسيح است. حتی اگر همۀ مواهب دنیایی را داشته باشیم، اما ندانیم سرنوشت ابدی ما چه خواهد بود، در سراب بهسر میبریم. این عمری که خداوند به ما عطا فرموده، بسیار سریع به انتها میرسد. گویی در یک چشمبرهم زدن، ناگهان میبینیم که به سنین بالا رسیدهایم و پی میبریم که در انتهای خط هستیم. یعقوب رسول در این مورد میفرماید: “شما حتی نمیدانید فردا چه خواهد شد. زندگی شما چیست؟ همچون بُخاری هستید که کوتاهزمانی ظاهر میشود و بعد ناپدید میگردد.” (رسالۀ یعقوب ۴: ۱۴). پس آنچه حیاتی است، حاصل کردن اطمینان از این واقعیت است که ابدیت را در کجا خواهیم گذراند. اگر به عیسای مسیح، پسر خدا، و واقعيت مرگ او بر صليب و قيام و رستاخيز او از مردگان، قلباً اعتماد کنیم، خدا وعده داده که در همین زندگی، ما را به فرزندی بپذیرد و در ابدیت نیز این افتخار را به ما عنایت بفرماید که در آسمان، برای هميشه در حضور مقدس او بهسر ببریم.
در آیهای که از انجیل یوحنا نقل کردیم، دیدیم که “خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان آوَرَد هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان یابد.” اگر خدا از روی محبت خود، پسرش را به جهان فرستاد و وی بر روی صلیب جان خود را کفارۀ گناهان بشر کرد، به این خاطر نبود که به ما فقط تندرستی و کار و درآمد و سرپناه و سایر مواهب دنیایی عطا بفرماید، بلکه به این منظور بود که ما با ایمان آوردن به پسرش، در جهنم متحمل عذاب ابدی نشویم، بلکه حیات جاودانی داشته باشیم. این “حیات جاودانی” از هر نعمت و موهبت دنیایی مهمتر است. زندگی ما روزی به انتها خواهد رسید و هر مشقت و رنجی که در طول عمر خود داشتهایم، و نیز همۀ خوشیها و لذتهایی که ممکن است از آنها برخوردار بودهایم، در یک آن از میان خواهد رفت. بعد از آن، با ابدیت روبرو خواهیم شد. پس مهمترین سؤال اینست که ابدیت را در کجا سپری خواهیم کرد. جدا از خدا در عذاب ابدی، یا در حضور مقدس خدا در سعادت هميشگی ؟
نوروز امسال فرصت مناسبی است تا به عقب نگاه کنیم و خدا را بخاطر الطاف و رحمتهایش سپاس بگوییم و مراتب قدردانی خود را به او ابراز کنیم. هم قدردانی بخاطر تندرستی و سایر مواهب مادی، و هم بخاطر هدیۀ “حیات جاودانی”، هدیهای که از همین زندگی آغاز میگردد و به ما در مصائب و مشقتهایمان امید میبخشد، چرا که میدانیم خدای مهربان هرگز ما را ترک نخواهد کرد. پس بیایید در آغاز سال نو و با فرارسیدن بهاری تازه، خدا را بخاطر مواهب و رحمتهای عظیمش سپاس بگوییم و از او بهگونهای سزاوار قدردانی کنیم.