مرد بسیار محترم و نیکوکاری را میشناسم که همسرش ایماندار بسیار متعهدی است و خودش شغلی بسیار پُردرآمد دارد. او و همسرش سالهای مدیدی است که در گردهم آيیهای مسيحی شرکت میکنند و با تعاليم کتابمقدس آشنايی دارند. اما این مرد هنوز تعمید آب نگرفته است.
آیا میدانید برای این امر چه دلیلی میآورد؟ میگوید، من برای اینکه به دولت مالیات کمتری بپردازم، در حساب و کتابهایم تقلب میکنم. برای همین، خودم را شایستۀ تعمید مسيحی نمیدانم! چه اعتراف عجیبی! از یک طرف، من صداقت این شخص را تحسین میکنم. لااقل دروغ نمیگوید و تظاهر به دینداری نمیکند. اما از طرف دیگر، میبینم این شخص مشکل روحانی عمیقی دارد. او “ارباب” زندگی خود را انتخاب کرده است، یعنی پول و ثروت را! “ارباب” او پول است!
مسیح فرمود: “هیچکس دو ارباب را خدمت نتواند کرد، زیرا یا از یکی نفرت خواهد داشت و به دیگری مهر خواهد ورزید، و یا سرسپردۀ یکی خواهد بود و دیگری را خوار خواهد شمرد. نمیتوانید هم بندۀ خدا باشید، هم بندۀ پول.” (متی ۶: ۲۴). عدۀ بسیاری را میشناسم که مانند این آقای محترم و صادق، و در ضمن نیکوکار، “بندۀ” مادیات هستند، اما خود را مسيحی نیز جلوه میدهند! مسيح همچنین فرمود: “بر زمین گنج میندوزید، جایی که بید و زنگ، زیان میرساند و دزدان نـَقـْب میزنند و سرقت میکنند. بلکه گنج خود را در آسمان بیندوزید، آنجا که بید و زنگ زیان نمیرساند و دزدان نـَقـْب نمیزنند و سرقت نمیکنند. زیرا هر جا گنج توست، دل تو نیز آنجا خواهد بود.” (متی ۶: ۱۹-۲۱). راستی گنج شما کجاست؟ گنج شما چیست؟ ارباب شما کیست؟