خانم جو، مانند سیندرلا، یتیم و مطرود و بدون محبت بزرگ شد. او آرزو داشت لباسهای قشنگ پوشيده و راهی پیدا کند تا از کارهای پرزحمت و اهانتهای داخل خانه آزاد شود. جو، با فرار کردن از خانه، نزدیک بود شانس بهدست آوردن دنیای رؤیایی خود را از دست بدهد. اما مادر خواندۀ روحانیاش، او را با شاهزادهای آشنا کرد که زندگیش را برای همیشه تغییر داد!