رادیو مژده

کوزه و کوزه‌گر

می‌خواهم داستانی الهام‌بخش را با شما در میان بگذارم که به‌تازگی خوانده‌ام.

روزی زن و مردی در ویترین یک مغازه، کوزه‌ای زیبا دیدند و تصمیم گرفتند به هر قیمت که شده، آن را بخرند. وقتی کوزه را برداشتند، ناگهان کوزه به سخن درآمد و گفت: “من زمانی یک تودۀ بی­شکل از گِل بودم. کوزه‌گر مرا با دستانش مدام تحت فشار قرار داد تا از من شکلی تازه بسازد. به او گفتم: تنم درد گرفته، دیگر کافی است. اما او با لبخند پاسخ داد: هنوز وقتش نیست! سپس مرا روی چرخ کوزه‌گری قرار داد و مدام مرا می‌چرخاند. گفتم: سرم گیج می‌رود. اما او باز پاسخ داد: هنوز وقتش نیست! بعد مرا درون کوره‌ای داغ گذاشت. گفتم: خیلی گرم است، طاقتش را ندارم. اما او گفت: هنوز نه! بالاخره مرا از کوره بیرون آورد و شروع به ترسیم نقش‌هایی بر تنم کرد. از این کار او متعجب بودم. وقتی نقاشی به پایان رسید، دوباره مرا در کوره گذاشت. با فریاد گفتم: دیگر تحملش را ندارم، مرا بیرون بیاور. اما او با لبخند نگاهم کرد و گفت: هنوز وقتش نیست! دیروز مرا بیرون آورد. اکنون من کوزه‌ای زیبا و باارزشم که همه به دنبالش هستند.”
 

پدر آسمانی ما ايماندارانِ به مسيح نیز می‌خواهد که ما را به زیباترین شکل ممکن بسازد. اما مراحل این ساختن و شکل دادن، سخت و دردناک است. مدام اعتراض می‌کنیم، اما خداوند این کوزه‌گر آسمانی، زمان مناسب را بهتر از ما می‌داند. کافی است به او اعتماد کنیم و خود را به دستان ماهر او بسپاریم تا از ما، دختران و پسران شایستۀ خود را بسازد. کلام خدا می‌فرماید: “برخاستم و به کارگاه کوزه‌گری رفتم. ديدم که کوزه‌گر بر سر چرخش سرگرم کار است؛ . . . آنگاه خداوند فرمود، . . . آيا من نمی‌توانم با شما همانگونه رفتار کنم که اين کوزه‌گر با گِلش کرد؟ شما هم در دستهای من، همچون گِل در دست کوزه‌گر هستيد” (ارميا ۱۸: ۳، ۵ و ۶).