يک شخص مسيحی میگفت: “یکشنبۀ گذشته، وقتی در کلیسا سرود پرستشی میخواندم، فکر میکردم که چقدر راحت است که من سرود پرستشی را با بیفکری و بدون تعمق بر مفهومِ کلامش بخوانم! منظورم این است که سرود را فقط بخوانم، بدون اینکه به کلمات آن عمیقاً بیندیشم و حقیقتاً بر طبق مفهوم آن زندگی کنم!
این سرود پرستشی یکی از سرودهایی است که خیلی از ایمانداران مسیحی با آن آشنا هستند و در جماعتهای مسیحی آن را میخوانند. قسمتی از کلامش این است:
هر چه دارم، از ته دل تقدیم عیسی کنم. پیوسته در حضور او مطیعانه پیش روم.
تقدیمت کنم، تسلیمت کنم، همهچیز را ای خداوند، تقدیمت کنم.
من وقتی در جلسۀ عبادتی کليسا مشغول سرود خواندن و پرستش هستم، چقدر زود میخواهم همهچیز را تقدیم خداوند کنم. اما چقدر زود، روز بعدش میخواهم هر چه را که تقدیم خداوند کردم، از او پس بگیرم! اگر میخواستم این سرود را طبق بازتاب و انعکاسش در زندگیام در طول هفته بازنویسی کنم، تبدیل به چنین چیزی میشد:
بعضی چیزها را، آنهم نه از تهِ دل، تقدیم عیسی کنم. بعضی وقتها در حضورش مطیعانه پیش روم!
جزئی را تقدیمت کنم، جزئی را تسلیمت کنم. بعضی چیزها را ای خداوند، تقدیمت کنم!
آن شخص مسيحی در ادامه می گفت: هر وقت که همهچیز در زندگیام در جهت خوبی پیش میرود، چقدر راحت و سریع خودم را تسليم و تقدیم خداوند میکنم. اما وقتی که مسیر زندگی در جهتی که باب میلم نیست، پیش میرود، چقدر سخت است که خود را تسليم خداوند نمايم!”
پس چقدر خوب است که ما ايماندارانِ به مسيح، به خاطر داشته باشيم که کلام خدا در حبقوق ۳: ۱۷ تا ۱۹ می فرمايد: “هرچند درخت انجیر شکوفه ندهد و درخت انگور میوه نیاورد، هرچند محصول زیتون از بین برود و زمینها بایر بمانند، هرچند گلهها در صحرا بمیرند و آغلها از حیوانات خالی شوند، اما من شاد و خوشحال خواهم بود، زیرا خداوند نجات دهندۀ من است. او به من قوت میدهد تا مانند آهو بدوم و از صخرههای بلند، بالا بروم.”
بياييم بهعنوان پيروان مسيح، پيوسته ایمان داشته باشیم که خداوند قوت ما و رهاییدهندۀ ما است و او کاملاً قادر میباشد که در فراز و نشيبهای زندگی، ما را پیروزمندانه پیش ببرد.