مدتی پیش، با شخصی در گروه خانگیمان آشنا شدم که در این کشور پناهجو است، اما درخواست پناهندگیاش رد شده است. طبق ادعای خودش، نه جایی برای اقامت داشت و نه پولی برای امرار معاش.
من نهایت تلاش خود را کردم تا چه شخصاً و چه از اعضای گروه، برای او کمک مالی فراهم کنم. در خلال آن، طبعاً تماسهای نزدیکتری با او برقرار کردم. متأسفانه، بعد از مدتی متوجه گفتههای ضد و نقیض او شدم و پی بردم که وضع او، آنگونه هم که ادعا میکرد نیست. متوجه شدم که در زمینۀ بسیاری از مسائل دروغ گفته است. وقتی به این موضوع پی بردم، در حضور اعضای گروه شرمگین شدم که چرا اینقدر سنگ این شخص را به سینه زده بودم.
کسانی که دروغ میگویند، مردم را ابله فرض میکنند. تصور ایشان این است که هیچکس هرگز به دروغهای ایشان پی نخواهد برد. اما مردم که ابله نیستند. دروغ، دیر یا زود، برملا میشود. درضمن، به قول معروف، “دروغگو کمحافظه است”. تنها کسی که در این میان زیان واقعی میبیند، خودِ شخص دروغگو است. او اعتبار خود را از دست میدهد، همانطور که دیگر کسی به این شخص که اشاره کردیم، کمک نمیکند. دودِ دروغهای او در چشم خودش رفت. پولس رسول چه زیبا فرموده: “از روشهای پنهانی و ننگین دوری جستهایم و به فریبکاری توسل نمیجوییم . . . بلکه بهعکس، با بیان آشکار حقیقت، میکوشیم در حضور خدا مورد تأیید وجدان همه باشیم.” (رسالۀ دوم به قرنتیان ۴:۲).