مدتها پیش، دوستی مرا به دیدن تمرین کنسرتی دعوت کرد که خودش در آن مینواخت. نوازندگان، یک به یک آمدند و شروع به تمرین کردند. ابتدا نواهای زیبایی از هر ساز به گوش میرسید. اما هرچه تعداد نوازندگان بیشتر میشد، ترکیب صداها نامفهومتر و موسیقی آنها گوشخراشتر میگشت، تا آن حد که تصمیم گرفتم سالن را ترک کنم.
اما ناگهان رهبر ارکستر وارد شد. همه ساکت شدند. پس از چند لحظه، با فرمان او شروع به نواختن کردند و این زیباترین موسیقیای بود که تا آن روز شنیده بودم. باورش سخت بود که آن صداهای ناهنجار، در هماهنگی ناشی از حضور رهبر ارکستر، تبدیل به چنین نوای روحبخشی شده باشد.
ما نیز بدون عیسی مسیح، همچون ارکستری بدون رهبر هستیم. شاید حرفهای زیبا بزنیم، کارمان را خوب انجام بدهیم، اما به عنوان بدن، بهخاطر عدم هماهنگی، نتیجۀ معکوس به بار میآوریم. مسيحِ خداوند، سرِ کلیسا است و تنها با حضور و هدايت اوست که نقشمان در بدن، معنا و زیبایی يافته و درنتیجۀ کاری که میکنیم، خداوند جلال مییابد. در کلام میخوانیم: “و مقرر فرمود که او (مسيح) برای کلیسا سَرِ همهچیز باشد، کلیسایی که بدن اوست، يعنی پُری او که همه را در همه پُر میسازد.” (افسسیان ۱: ۲۲-۲۳).