گاه از خود میپرسم که چرا بعضی از مردم اينقدر بدخواه و کینهجو و خبیث هستند! گویی در شخصيتشان چیزی هست که آنها را به اذيت دیگران وامیدارد.
وقتی خوب میاندیشم، به این فکر میافتم که این قبیل افراد شاید در دوران بسیار اولیۀ کودکی، با رفتارهایی مواجه بودهاند که ایشان را عمیقاً به خشم آورده، اما از ترس بزرگترها، نتوانستهاند آن را بروز دهند. بله، متأسفانه این میتواند یک واقعیت باشد. بسیاری از انسانها، دچار اینگونه خشمهای فروخورده و نهفته هستند که در بزرگسالی، به شکلهای مختلف خود را نشان میدهند، برای مثال بهصورت بدجنسی،غرض ورزی ، خباثت، آزار مردم و رفتارهای زشت ديگر.
حضرت داوود در مزامير و سرودهای خود در کتابمقدس، بارها در پیشگاه خدا از دیگران لب به شکایت میگشاید و گرههای کور زندگیاش را به حضور او میآورد. او بهجای اینکه خشم خود را بر سر مردم خالی کند، آنها را به حضور خدا میآورد. من هم این را امتحان کردهام. خشمهای خود را به حضور خدا بردم و به او عرض کردم که از رفتارهای بدِ فلان و بهمان کس ناراحت و عصبانی هستم. علتش را نیز به خدا گفتم. وقتی چنین کردم، احساس سبکی عجیبی به من دست داد. این روش حضرت داوود را شما نیز بهعنوان يک ايماندارِ مسيحی، میتوانید امتحان کنید. گرهها و عقدههای کور و عصبانيت خود را در نام مسيح نزد پدر آسمانی خود بياوريد و در حضور او خالی کنید!