در ادبیات ما آمده که “در ناامیدی بسی امید است.” بهراستی که ناامیدی عارضۀ ویرانگری است. بسیاری از مردم، با مشاهدۀ ناسازگاریها، مصائب و بیعدالتیهای اجتماع بشری، دچار ناامیدی و سرخوردگی میشوند. دیدنِ موفقیت و کامیابی ستمگران و خم شدن کمر ستمکشان، بهراستی که باعث ناامیدی و سرخوردگی است. یکی از پیامدهای ناامیدی نیز افسردگی میباشد که گریبان بسیاری را گرفته است.
این ناامیدی و سرخوردگی از ظلم و بیعدالتی، چیز جدیدی نیست. چند هزار سال پیش، نویسندۀ مزمور ۷۳ در کتابمقدس، دچار همین یأس شده بود. میفرماید: “و اما من، نزديک بود که پايهایم از راه در رود و نزديک بود که قدمهايم بلغزد . . . زیرا بر کاميابی بدکاران و شروران حسد بردم.”. سپس میفرماید: “هرچه فکر کردم نتوانستم بفهمم که چرا بدکاران در زندگی کامياب هستند؛ تا اينکه به خانۀ خدا رفتم و در آنجا به عاقبت کار آنها پیبردم. ای خدا، تو بدکاران را بر پرتگاههای لغزنده گذاشتهای تا بيافتند و نابود شوند.”.
بله، امید یک ایماندار واقعی به آخرت است. دنیای ما همیشه پر از ظلم و بیعدالتی بوده و طبق شهادت تاریخ، گویا با مبارزات و تلاشهای بشری، تغییری عمده در آن نمیتوان داد. اما کتابمقدس در بارۀ یک “امید” سخن میگوید، و آن بازگشت خداوندگار ما عیسی مسیح از آسمان است تا فرمانروایی خدا را بر زمین برقرار سازد. روزی نظام ظالمانۀ این دنیا برچیده خواهد شد. آنگاه آنانی که به او امید بسته بودند، به حق خود خواهند رسید.