سمانه خواهر کوچکتری دارد که بهخاطر معلولیت جسمی، توجه خاص همۀ اعضای خانواده بر او متمرکز است.
شرایط جسمی خواهرش گاه عرصه را بر سمانه و خانواده واقعاً تنگ میکند. اوضاع وقتی غیرقابل تحمل میشود که سمانه خود و خانوادهاش را با خانوادههای دیگر مقایسه میکند که همۀ اعضای خانواده سالماند. اين موضوع باعث میشود که گاهی اوقات سمانه امید خود را به روزهای بهتر از دست بدهد، از خدا و انسانها و زندگی عصبانی شود و احساس کند که گویی در این دنیا تنهای تنهاست. گاهی اوقات هم برعکس، شرایطی پیش میآید که حتی چیز سادهای مثل راحت غذا خوردن خواهرش و یا خندههای او شادی وصفناپذیری به او میبخشد، و برای لحظاتی چند، گویا همۀ سختیها را فراموش میکند. سالها تجربۀ این نوع زندگی باعث شده که سمانه یاد بگیرد تا جایی که میتواند، در هر شرایطی شکرگزار باشد.
در این دنیا، هر یک از ما ایماندارانِ به مسيح با تجربهها و آزمایشهای خاص خود روبرو میشویم. اگرچه درجات سختی آزمایشها متفاوت میباشند، اما باید به خاطر داشته باشیم که خدا حتی از اتفاقات ناخوشایند زندگی نیز برای خیریت ما استفاده میکند. او پدر ما است و همیشه با ما و در کنار ما میماند. چقدر خوب میشود اگر تمرین کنیم که هر لحظه و خصوصاً در زمان سختیها، به یاد بیاوریم که تنها نیستیم و خدا با ما و درست در کنار ما است. اگر اعتماد و توکل خود را بر پدر نيکوی آسمانی خود بگذاریم، او ما را به سلامتی از تجربهها عبور خواهد داد. پولس رسول میفرماید: “در هر وضعی شکرگزار باشید، زیرا این است ارادۀ خدا برای شما در مسیحْ عیسی.” (اول تسالونیکیان ۵: ۱۸).