در ماجرای خروج بنیاسرائیل از مصر، آیهای در کتاب خروج هست که آن را بسیار دوست میدارم و با شما در میان میگذارم. وقتی حضرت موسی قوم اسرائیل را به فرمان خدا از مصر بیرون آورد و دریا با قدرت خدا شکافته شد و این قوم، بر خشکی، از وسط دریا عبور کردند و
به آن سوی دریا رسیدند، ایشان “به خداوند و به بندۀ او موسی ایمان آوردند.” (کتاب خروج ۱۴:۳۱). شاید بپرسید که چه چیزی در این آیه اینقدر برايم عزیز است.
برای قوم اسرائیل آسان بود که با دیدن این عملِ شگفتانگیزِ خدا به او ایمان بیاورند. اما ایشان به موسی نیز ایمان آوردند. آنها ایمان آوردند که موسی بهراستی بنده و خدمتگزار خدا میباشد و آنچه میگوید، واقعاً کلام خدا است. به بیانی دیگر، سخنان موسی برای ایشان بهمنزلۀ فرمایش خدا شد. حرف موسی برای ایشان اعتبار و ارزش پیدا کرد. این برای من درس بزرگی دارد و آن اینکه، آیا با راستگویی و صداقتِ خود، توانستهام نزد مردم به شخصی امین و قابل اعتماد تبدیل شوم؟ آیا حرف من برای اطرافیانم اعتبار و ارزشی دارد؟