دیشب فیلمی تکاندهنده دیدم، یک فیلم ایرانی، فیلم معروف “من مادر هستم”. موضوع، بازیها و کارگردانی آن در سطح شاهکار است.
فیلم، ماجرای زنی را تعریف میکند که در جوانی از مردی آبستن میشود، ولی مجبور میشود بچه را سقط کند و با کس دیگری ازدواج کند. او پس از سالهایی طولانی، بهطرزی هولناک از آن مرد و خانوادهاش انتقام میگیرد، اما در این بحبوحه، خودش از فرط عذاب وجدان، دچار جنون میشود. خشم و انتقام او تنها اثری که داشت، نابودی یک خانواده و خودش بود.
انتقام و تلافی کردن، طبیعیترین عمل نفسانی ما است. ما در زندگی روزمرۀ خود، دائماً در مقابل این عمل قرار میگیریم، حتی در زمینۀ مسائل پیش پا افتاده. اگر کسی به ما “کممحلی” کند، دوست داریم همانطور با او عمل کنیم. این لذتبخشترین قسمت از زندگی ما است، تلافی کردن و مقابله به مِثل. “زدی، میخوری!”
عیسی مسیح درست خلاف این را تعلیم میدهد. او اصول طبیعی این دنیا را واژگون میسازد. او فرمود: “خوشا به حال رحیمان، زیرا بر آنان رحم خواهد شد.” (انجیل متی ۵: ۷). در جای دیگر نیز فرمود: “ببخشایید تا بخشوده شوید.” (انجیل لوقا ۶: ۳۷).