دوست عزیزم، اکنون باید کوشش نمایم تا کاملاً روشن سازم گناه چیست.
گناه فقط انجام کارهای نادرست از قبیل دزدی و زناکاری و مستی و یا قتل نیست. گناه اصولاً جدایی و دوری از خدا و شامل تمام چیزهائی است که برخلاف ارادۀ مقدس خدا باشد. گناه فقط شامل کارهای شریرانه نیست بلکه غرور، حسادت، نفرت و افکار شهوانی نیز گناه محسوب میشود. عیسی مسیح فرمود که دو حکم اعظم خدا اینست که خدای خود را با تمامی قلب خود محبت نمائیم و همسایۀ خود را چون خویشتن محبت کنیم. (مرقس ۱۲: ۳۳-۲۹). این دو حکم، احکام اصلی خدا میباشند و بهمین دلیل قصور در محبت کامل خدا از طرف ما و همچنین قصور در محبت کامل نسبت به دیگران بزرگترین گناه بشمار میرود. آیا کسی یافت میشود که این احکام را بطور کامل اجرا کرده باشد؟ خیر، تمام مردم این احکام را شکستهاند غیر از عیسی مسیح که کاملاً بیگناه بود. او زندگی کاملی داشت این همان زندگی کاملی است که خدا انتظار دارد ما هم داشته باشیم. دستور او اینست “پس شما کامل باشید چنانکه پدر شما که در آسمان است کامل است” (متی ۵: ۴۸).
ولی ما انسانهای گناهکار که قلبهای ما پر از شرارت است چگونه میتوانیم آنطور که خدا دستور داده است خوب و بیگناه باشیم؟ شخصی که سرطان داشته باشد احتیاجی به شنیدن نصیحت در مورد قوانین بهداشتی ندارد. آنچه احتیاج دارد عبارت است از دکتر ماهر و حاذقی که قادر باشد او را شفا بخشد. همچنین شخصی که گرفتار مرض گناه است احتیاجش با شریعت و قوانین و دستورات نیکوی اخلاقی و امر و نهی برآورده نمیشود، بلکه به یک پزشک روحانی احتیاج دارد که قادر باشد او را دگرگون ساخته و در او فکر و قلب و ارادۀ جدیدی بیآفریند و نیروئی به او ببخشد که بتواند آنچه را خدا از او میخواهد انجام دهد. بدیهی است که جمیع مردم احتیاج به کسی دارند که قادر باشد آنان را از گناه نجات بخشد و فرزندان خدا سازد. بعداً توضیح خواهم داد که خدا بر اثر رحمت عظیم خویش چگونه چنین نجاتدهندهای برای جهان مهیا کرده است.
اين مقاله، از کتاب “مسيحيت چيست؟” گرفته شده است. برای مطالعۀ تمام قسمتهای کتاب “مسيحيت چيست؟” اينجا را کليک کنيد.