عیسی مسیح به جهان آمد تا خدا را به انسان ظاهر سازد و انسان را به خدا نزدیک کند و ملکوت خدا را بر دلها برقرار نماید.
ديديم که چگونه انسان بر ضد خدا عصیان کرد و نه تنها بوسیلۀ دیوار گناه از خدای مقدس جدا شد بلکه چنان ناتوان گردید که دیگر نمیتوانست خودش به تنهایی خدا را اطاعت نماید و نزدیک او زندگی کند. بنابراین خدا تصمیم گرفت دیوار گناه را از بین برده و قلب شرارتآمیز بشر را تغییر دهد تا اینکه انسان هم تمایل داشته باشد و هم قدرت پیدا کند که خدا را محبت و اطاعت نماید. خدا این عمل را چگونه انجام داد؟ اکنون سعی میکنم یکی از مهمترین عقاید اصولی مسیحیت را توضیح دهم.
چنانکه قبلاً بیان کردم، خدای مقدس به آدم و حوا فرمود که اگر نافرمانی کنند خواهند مرد. والدین اولیۀ ما فرمان خدا را در مورد خودداری از خوردن میوۀ درخت معرفت نیک و بد اطاعت نکردند و خدا آنان را به مرگ محکوم نمود. ولی ضمن اینکه آنها را تنبیه نمود، به آنان وعدهای نیز داد تا آنان و فرزندانشان بهکلی نومید نباشند. شیطان به شکل ماری ظاهر شد و آنها را فریب داده بود و بهمین دلیل خدا به آنان اعلام داشت که شخصی از نسل آنان که از “ذریت زن” میباشد در آینده سر مار را خواهد کوبید و مار هم پاشنۀ او را خواهد کوبید (پیدایش۳: ۱۵). مقصود خدا این بود که نجاتدهندهای که از ذریت زن متولد میشود ظاهر خواهد شد و شیطان را مغلوب خواهد کرد ولی در ضمن انجام این کار، خودش توسط شیطان زخمی خواهد شد. این اولین وعده در مورد آمدن عیسی مسیح پسر مریم بود که بوسیلۀ جان دادن بر روی صلیب بخاطر گناهکاران و بوسیلۀ قیام خود از مردگان، شیطان را شکست داد.
مدتها بعد از این وعده، خدا وعدهای واضحتر و کاملتر بوسیلۀ اشعیاء نبی اعلام داشت. اشعیاء در کتاب خود، که صدها سال قبل از تولد مسیح نوشته شد، در مورد آمدن شخصی پیشگوئی میکند که بجای گناهکاران متحمل رنج و عذاب و مرگ خواهد شد تا آنها بخشیده شوند و حیات یابند. اشعیاء انجام این واقعه را چنین پیشگویی میکند: “او بهسبب تقصیرهای ما مجروح و بهسبب گناهان ما کوفته گرديد . . . و از زخمهای او ما شفا یافتیم. جمیع ما مثل گوسفندان گمراه شده بودیم . . . و خداوند گناه جمیع ما را بر وی نهاد . . . زیرا که او گناهان ایشان را بر خویشتن حمل خواهد نمود” (اشعیاء فصل ۵۳). خلاصه، این نجات دهندهای که خدا وعده داد، بعنوان قربانی برای گناهان بنینوع بشر جان خود را فدا خواهد کرد.
بطوریکه توضیح دادم این درست همان کاری بود که عیسی مسیح انجام داد. یحیی تعمیددهنده گفت که عیسی برۀ خدا است که گناه جهان را برمیدارد (یوحنا ۱ : ۲۹). خود عیسی نیز قبل از مرگش فرمود که، خون او برای آمرزش گناهان بسياری ریخته خواهد شد (متی ۲۶: ۲۸). سپس خودش را داوطلبانه تسلیم کرد تا قربانی شود. او با بخشیدن جان خود برای نجات گناهکاران، محبت خدا را نسبت به انسان ظاهر ساخت و همچنین محبت الهی خودش را نشان داد. به قول پولس رسول: “هنگامی که ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح در راه ما مرد” (رومیان ۵: ۸). عیسی فرمود: “خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد” (یوحنا ۳: ۱۶).
نظر به اینکه خدا عادل است، گناهکاران را نخواهد بخشید مگر اینکه تاوان گناهان آنان پرداخته شود. هیچکس، حتی اگر پیغمبر هم باشد، باندازهای خوب و کامل نیست که بتواند برای گناهان تمام مردم و یا حتی برای گناهان خودش قربانی شود. پس خدا بر اثر رحمت و محبت عظیم خویش، در مسیح ظاهر شد تا گناهان ما را بر خود بگیرد. خدا بوسیلۀ مرگ پسرش، که مظهر ذات او و با او برابر است، کیفر گناهان تمام کسانی را که به عیسی ایمان میآورند پرداخته است. پسر خدا بقدری عالی مرتبه است که فقط یکبار قربانی شدن او برای کفارۀ گناهان جهان کافی میباشد. بهمین دلیل قربانی دیگری مورد نیاز گناهکاران نیست. بنابراین عیسی مسیح بوسیلۀ مرگ داوطلبانۀ خویش بر روی صلیب، دیوار جدایی بین انسان و خدا را از بین برد و برای گناهکاران این امکان را بوجود آورد که بخشیده شده و به خدای مقدس نزدیک شوند. عیسی نه فقط بهتر از هر شخص دیگری خدا را معرفی کرد، بلکه بوسیلۀ زندگی مقدس خویش و محبت عمیق خود در مرگ برای ما گناهکاران، اراده و نیت خدا را برای ما آشکار ساخت. شخص مؤمنی در کشور ایران روزی به من گفت: “قبل از اینکه مسیحی شوم، فکر میکردم خدا را میشناسم، ولی در واقع او را نمیشناختم. تنها هنگامی توانستم خدا را واقعاً بشناسم که او را در عیسی مسیح دیدم.” هر جویندۀ خدا، خدا را در مسیح خواهد یافت. قبل از اینکه این قسمت را که دربارۀ عیسی مسیح است خاتمه دهم، مایلم برخی از اسامی و عناوین او را ذکر نمایم:
۱- اسم او عیسی میباشد که از یک کلمۀ عبری بهمعنای “یهوه نجات است” گرفته شده است.
۲- عنوان اصلی او “مسیح” بهمعنای “مسح شده” میباشد. او بوسیلۀ خدا مسح شد تا پادشاه ابدی باشد. این همان عنوان عبری “ماشیح” میباشد که بوسیلۀ یهودیان برای پادشاهی که ظهورش توسط پیامبران پیشگویی شده بود استعمال میشد.
۳- او “عمانوئیل” است که بهمعنای “خدا با ما” میباشد.
۴- او “پسر خدا” است.
۵- او “کلمۀ خدا” است.
۶- او “پسر انسان” است. این همان عنوانی است که عیسی غالباً در موقع اشاره به خود بکار میبرد. او هم خدای کامل ست و هم انسان کامل.
۷- او “برۀ خدا” است.
۸- او “نجاتدهندۀ جهان” است.
۹- او “پادشاه پادشاهان” است.
۱۰- او “خداوند” است.
11- او “شبان نیکو” است.
۱۲- او “راه” است.
13- او “حقیقت” است.
۱۴- او “حیات” است.
۱۵- او “نان حیات” است.
۱۶- او “تاک حقیقی” است.
۱۷- او “انسان کامل” است.
۱۸- او “داور” است.
۱۹- او “کاهن اعظم” است.
۲۰- او “قیامت” است.
۲۱- او “خداوند جلال” است.
اين مقاله، از کتاب “مسيحيت چيست؟” گرفته شده است. برای مطالعۀ تمام قسمتهای کتاب “مسيحيت چيست؟” اينجا را کليک کنيد.