برای پاسخ به اين سؤال، که ممکن است خيلیها و مخصوصاً نسل جوان با آن مواجه باشند، بايستی به موقعيت و وضعيت روحانی و درونی انسان توجه نمود. راستی چرا بسياری از مردم، هرقدر سعی میکنند که خودشان را به ظاهر خوشحال و خندان نشان بدهند، نمیتوانند بر غم و اندوه و خلأ و کمبود درونشان غلبه کنند؟
بر اساس کتابمقدس، انسان آفريده شد که با خدا رابطه و دوستی و مشارکت داشته باشد و خدا مرکز و محور زندگیاش باشد. اين واقعيت که نياز و احتياج اصلی انسان، خدا است درباره همه انسانها صدق میکند و استثنائی وجود ندارد. اما متأسفانه زمانی که بخاطر بیاطاعتی و گناه انسان، جدائی در ميان خالق و مخلوق بوجود آمد، در درون انسان خلأ و کمبودی ايجاد شد که فقط خدا میتواند آن را کاملاً پر کند. به اين ترتيب، شما هرچقدر سعی کنيد و از هر وسيلهای که استفاده نمائيد، خواه به نيروی فکر خود تکيه نموده، خواه به عقايد و مکاتبی که ساخته دست انسانها است متوسل شويد، خواه به امکانات مادی و لذتهای زودگذر دنيوی چشم دوخته، خواه به سيگار و مشروبات الکلی و مواد مخدر رو آوريد، بازهم آن خلأ درونی وجود دارد و غم و گرفتگی دل در جای خود باقی میماند. تنها يک راه حل نهايی برای اين مشکل انسان وجود دارد و آن اين است که اجازه بدهيم خدا وارد زندگی ما بشود و آن خلأ درونی را پر سازد و شادی واقعی و پايدار را در دل و وجود ما قرار دهد. آيا چنين چيزی ممکن است که خدا وارد زندگی ما انسانها بشود و به ما شادی درونی ببخشد؟ بله و اشخاص بسياری، اين تجربه عالی روحانی را داشتهاند.
کلام خدا در انجيل شريف، ما را متوجه اين واقعيت میسازد که خدای حقيقی، در عيسی مسيح، به جهان آمد تا انسان گمگشته و جدا از خدا را که مانند گوسفندی گمشده و بدون شبان، غمگين و پريشانحال است، پيدا کرده و نجات بخشد. در انجيل شريف میبينيم که مسيح، “آمده است تا گمشده را نجات بخشد” (بر اساس متی ١٨: ١١). عيسی مسيح خداوند، نجات دهنده انسان، در مثل جالب گوسفند گمشده ذکر نمود: “فرض کنيد يکی از شما صد گوسفند داشته باشد و يکی از آنها را گم کند، آيا نود و نه تای ديگر را در چراگاه نمیگذارد و بدنبال آن گمشده نمیرود تا آنرا پيدا کند؟ و وقتی آنرا پيدا کرد با خوشحالی آنرا به دوش میگيرد و به خانه میرود و همه دوستان و همسايگان را جمع میکند و میگويد، با من شادی کنيد، گوسفند گمشده خود را پيدا کردهام” (نقل قول از انجيل شريف، لوقا ١٥: ٤ تا ٦).
خدا مخلوق ويژه اش انسان را که از او جدا شده و به گوسفند گمشده و بدون شبانی شباهت دارد با محبتی الهی دوست دارد و میخواهد که او را به آغوش پرمهر خود برگرداند و با او رابطه و رفاقت داشته باشد. درواقع خدا خودش اجازه داده که شما در درونتان احساس خلأ و کمبود داشته باشيد، چون او شما را دوست دارد و میخواهد که شما را پيدا کند و نجات دهد. او میخواهد از طريق ايمان شما وارد زندگيتان بشود و در قلبتان ساکن گردد. بخاطر داشته باشيد که خدای حقيقی، در عيسی مسيح، به جهان آمد و خود را بطور کامل آشکار کرد، و مسيح (ظاهر کننده خدا و نجات دهنده انسان)، بخاطر آمرزش ما انسانهای گناهکار و درمانده، بر صليب مرد و دفن شد و در روز سوم از مردگان قيام نمود و زنده است. حالا مسيح زنده به شما میفرمايد: “من پشت در ايستاده در را میکوبم اگر کسی صدای مرا بشنود و در را باز کند وارد می شوم و با او شام خواهم خورد و او نيز با من” (انجيل شريف، مکاشفه ٣: ٢٠). مسيح زنده، پشت در قلب شما ايستاده است و میخواهد که وارد زندگی شما بشود. اگر به او ايمان بياوريد و در قلب و زندگی خود را برای او باز کنيد، او وارد شده و خلأ درونی شما را با حضور پرجلال خود پر میسازد و با شما دوستی دائمی برقرار میکند. تنها از طريق ايمان و اعتماد به مسيح زنده و سکونت دائمی خداوند در قلب و زندگی شما است که خلأ و کمبود درون و غم و اندوه و گرفتگی دل شما برطرف میشود و شادی پايدار الهی در وجود شما جای میگيرد.