آيا تابحال دقت کردهايد که يک ايماندار میتواند از همان تجربياتی عبور کند که مردم دنيا عبور میکنند؟ تفاوت واقعی در نوع تجربيات ما نيست، بلکه در داشتن يا نداشتن عيسی مسيح در قلب و زندگیمان میباشد. امکان دارد که ما از همان تجربياتی عبور کنيم که مردم دنيا عبور میکنند، ، ولی بودن در مسيح و تکيه نمودن بر او است که نتيجهای متفاوت ببار میآورد.
اگر بعنوان يک مسيحی واقعی، با خداوند راه برويم و به او اعتماد کنيم و احکام او را در نظر داشته باشيم و اطاعت کنيم، او با حکمت کامل خود، حتی از تجربيات سخت و يا تلخ زندگی ما استفاده خواهد کرد و چيزهای نيکوئی در زندگی ما پديد خواهد آورد. تجربيات سخت ما در دستهای او به درسهای گرانبهايی برای خيريت ما مبدل خواهند شد.
آيا دوستان دانيال، شدرک و ميشک و عبدنغو را در کتاب دانيال بخاطر داريد؟ آنها در کورۀ آتش افکنده شدند، ولی در آنجا تنها نبودند بلکه حضور خداوند با ايشان بود. آنها در کورۀ آتش نسوختند و تنها چيزی که سوخت، بندهائی بود که آنها را بسته بود!
آتش تجربيات، فرصتی است که ما حضور و همراهی وفادارانۀ خداوند را تجربه کنيم و از اسارتها آزاد شويم. امروز چه چيزی ما را به اسارت کشيده است؟ خداوند میخواهد ما را از آنها آزاد کند. آيات زيبائی در کتاب اشعياء نبی هست، که چنين میفرمايد: “و الآن خداوند که آفرينندۀ تو . . . است چنين میگويد، مترس زيرا که من ترا فديه دادم و ترا به اسمت خواندم پس تو از آن من هستی. چون از آبها بگذری من با تو خواهم بود و چون از نهرها عبور نمائی ترا فرونخواهند گرفت. و چون از ميان آتش رَوی، سوخته نخواهی شد و شعلهاش ترا نخواهد سوزانيد. زيرا من يهوه خدای تو و قدوس اسرائيل نجاتدهندۀ تو هستم . . .” (اشعياء فصل چهل و سوم: آيات ١ تا ٣).
منظور از “چون”، “هنگامی” است زيرا خداوند میداند که ما حتماً از تجربيات عبور خواهيم کرد! ولی هنگامی که از تجربيات عبور میکنيم، خداوند میخواهد بخاطر داشته باشيم که او با ما است و فقط بودن او و حضور او، به زندگی و تجربيات ما معنی و مفهوم متفاوتی میبخشد.