دوستی میگفت: “در گنجۀ لباسهایم، ژاکتی آویزان شده که آن را نمیپوشم، چونکه برایم خیلی تنگ شده. آستینهایش کوتاه شده، دو تا از تکمههایش افتاده و حتی کاموایش ساییده شده و در رفته.
منطق انسانی به من میگوید که آن را دور بیندازم، چون دیگر به دردم نمیخورد. اما علاقۀ من به این ژاکت، این اجازه را به من نمیدهد. بهخاطر اینکه من علاقۀ خاصی به این ژاکت دارم و نمیتوانم آن را دور بیندازم، بلکه میخواهم تا زمانی که زندهام، آن را در گنجۀ لباسهایم نگه دارم. من حتی بعضی وقتها، آن را در دستهایم میگیرم و لمسش میکنم، چونکه این ژاکت دستبافت است و نتیجۀ کار دستِ مادر عزیز و صمیمی و از خودگذشتۀ من است. این ژاکت عشق و محبتی را که مادرم نسبت به من داشته، نشان میدهد و نظیر ندارد. هیچ ژاکت دیگری نمیتواند مانند آن برایم اینقدر عزیز باشد. هر یک از قسمتهای آن و طرحِ بافتش، با دقت و صبر مادر فداکارم انتخاب شده و با علاقه و مهر او برایم بافته شده است. گرچه میدانم که دیگر نمیتوانم آن را بپوشم و در واقع، هیچ استفادهای از آن ببرم، ولی در نظر من، آن اصلاً ارزش خود را از دست نداده و نخواهد داد. این ژاکت برایم خیلی خیلی باارزش و عزیز است. نه بهخاطر اینکه در چشم دیگران خیلی زیبا و قشنگ به نظر میآید یا استفادۀ خاصی از آن میبرم، نه! اما این ژاکت باارزش و عزیز است، بهخاطر کسی آن را برایم بافته، یعنی مادر عزیز و مهربانم.”
فکر میکنم ماجرایی که برایتان بازگو کردم، کمکمان میکند تا آیۀ ۱۴ از مزمور ۱۳۹ را بهتر درک کنیم، آن هنگام که مزمورنویس در کتابمقدس دربارۀ خلق کردن انسان به دست خدا با ما سخن میگوید. میفرماید: “تو را میستایم، زیرا عجیب و مهیب ساخته شدهام؛ اعمال تو شگفتانگیزند، جان من این را نیک میداند.”
عزیزی که این درس را میخوانی، تو تصادفی ساخته نشدهای؛ همچنین، تو یکی از تولیدات ماشینی در تعداد بالا نیستی، بلکه با نقشه و طرحی مخصوص و با تعمق و سنجیدهشده توسط خدا خلق شدهای. درست است، این یک واقعیت است. تو کار مخصوص دست خدا هستی، با علاقه و عشق توسط خدای محبت، خالق کل کائنات و زمین و آسمان و همۀ موجودات، خلق شده و در این دنیا قرار داده شدهای.
خدا، این برجستهترین هنرمند عالم و والاترین استاد، در شکم مادر عزیزتان شما را بهطور شگفتانگیز و عجیبی نقش بسته است، مانند یک ژاکت زیبا با طرح و رنگ بسیار عالی و بینظیر که به دست بهترین هنرمند بافته شده است. در جوامعی که جایگاه والایی برای افراد بهاصطلاح غیرمهم، مثل من و شاید شما قائل نمیشوند، در دنیایی که ارزشهای انسانی بستگی به ظاهر انسانها دارد، یعنی قیافۀ شخص، مقام، شغل و میزان پول او، حقیقت نجاتبخش، امیددهنده و پربرکت این است که از طریق ایمان به عیسی مسیح، مظهر خدای محبت که خالق کل کائنات و خالق من و شماست، ما میتوانیم در همین دنیای آشفته و ظالم و بیانصاف و پر از بیعدالتی، خوشحال و آرام و با امید و سعادت زندگی کنیم.
تو عزیزی که این درس را میخوانی، شاید فکر میکنی که چون با توجه به معیارهای این دنیا، چهرۀ زیبایی نداری و یا تحصیلات بالا و شاید هم شغل خوبی نداری، پس مهم نیستی و بیارزشی! متأسفانه، شاید هم به جایی رسیدهای که دیگر از خودت نیز خوشت نمیآید. شاید هم خودت را دوست نداری و فکر میکنی مهم نیستی و برای خودت ارزشی قائل نیستی، زیرا شوهرت و شاید فرزندانت، نه تنها هیچوقت تشویقت نمیکنند، بلکه دائماً از تو ایراد میگیرند و نسبت به تو بیمحبتاند. شاید هم در دوران کودکی و نوجوانی از پدر و مادرت و یا خواهر و برادرت حرفهای منفی و تحقیرآمیز در مورد خودت میشنیدی. آنها به تو توجهی نداشتند و محبتت نمیکردند و متأسفانه، حرفهای آنها روی تو تأثیر بدی گذاشته، تا جایی که افکار و احساسات و باورهایت را راجع به خودت و زندگی، مسموم کرده است. حالا معمولاً ناامید و دلسردی و نسبت به همهچیز و همهکس بدبینی و اعتماد به نفس کافی نداری.
ای عزیز، لطفاً با توجه به معیارهای این دنیا و طرز فکر مردم این دنیا، به ارزش انسانی خودت نمره نده. مهم این است که خدا راجع به تو چگونه فکر میکند و در چشم خدا چه ارزشی داری. تو طبق کلام خدا در کتابمقدس، مزمور ۱۳۹، آیۀ ۱۴ که برایت نقل قول کردم، با نقشه و طرح مخصوص خدا و بهطور عجیب و شگفتانگیزی در شکم مادر عزیزت توسط خدا نقش گرفتی. تمام قسمتهای وجودت توسط این والاترین هنرمند عالم، خدای خوب و پرمحبت ما طرحریزی شده و بهوجود آمده است.
همچنین، بر طبق فرمایشات کتابمقدس، انجیل یوحنا، فصل سوم، آیات ۱۶ و ۱۷، خدا ما انسانها را آنقدر محبت نمود که حتی پسر یگانۀ خودش را داد تا هر که به او ایمان بیاورد، هلاک نشود، بلکه حیات ابدی بیابد. خدا پسرش را نفرستاد تا جهانیان، یعنی مردم را محکوم کند، بلکه تا آنان را نجات بدهد.
و همچنین، طبق کلام خدا در انجیل شریف، رساله به رومیان، فصل چهارم، آیات ۲۴ و ۲۵، خدا، خداوند ما عیسی را پس از مرگ زنده ساخت. او بهخاطر گناهان ما تسلیم مرگ گردید و زنده شد تا ما در پیشگاه خدا کاملاً نیک محسوب بشویم. پس، با ایمانی قلبی به عیسی مسیح، از داوری و غضب نهایی خدا بر گناه، و نیز از جهنم ابدی نجات مییابیم و صاحب زندگی جاودانی میشویم.
خدا را شکر برای وجود چنین حقیقت بزرگی که خدای قادر مطلق، خالق کائناتت و زمین و آسمان و تمام موجودات در عالم، اینقدر پر از محبت است و ما را اینقدر دوست داشته و برای ما ارزش قائل بوده که حتی پسر یگانۀ خودش، عیسی مسیح را نیز بهخاطر بخشش گناهان ما و برای نجات ما قربانی کرد.
خواهر عزیزم، همیشه به یاد داشته باش که این خدای محبت و فیض و رحمت، تو را همینطور که هستی، دوست دارد. تو برای او بسیار باارزش و مهم هستی. او سعادت و خوشبختی، و آرامش و شادیات را میخواهد. آغوش این خدای محبت همیشه به روی تو باز است.
پس اجازه بده همین الآن عیسی مسیح، ظاهرکنندۀ خدای محبت، وارد قلب و زندگیات بشود، تا نه تنها تمام گناهانت را پاک سازد، بلکه همۀ افکار منفی و احساسات مخرب و باورهای غلط و مسمومشدۀ تو را از تو دور کند و روح و روانت را شفا بخشد. او قادر است به تو کمک کند و توانایی ببخشد که همۀ آنهایی را که در طول زندگی به تو بیمحبتی کردهاند و ارزشی برایت قائل نبودند، ببخشی.
خدا طبق کلامش در کتابمقدس، میخواهد مانند یک پدر دلسوز و مهربان، از تو نگهداری کند و تو را از عشق و محبت خودش پر سازد تا تو خودت را دوست داشته باشی و در این دنیای بیمحبتیها و بیعدالتیها، با اطمینان و امید و ایمان زندگی کنی و سعادتمند شوی.